رفاقت و دوستى از ديدگاه قرآن و روايات

مشخصات كتاب

سرشناسه : بيستوني محمد، 1337 -

عنوان و نام پديدآور : رفاقت و دوستي از ديدگاه قرآن و روايات =Friendship from view point of tradition and Quran / تاليف محمد بيستوني گروه تحقيق گيتا حامد محمديان روح الله كريميان قاسم عليپور؛ با همكاري و كارشناسي اسدالله اسدي گرمارودي

مشخصات نشر : تهران بيان جوان 1387.

مشخصات ظاهري : 181] ص 14 × 10 س م.

فروست : ... سري كتابهاي روش انس با قرآن

شابك : 20000 ريال‮ 964-8399-06-9 :

وضعيت فهرست نويسي : برونسپاري (فاپا)

يادداشت : چاپ چهارم.

يادداشت : چاپ قبلي: بيان جوان، 1383 (197ص).

يادداشت : كتابنامه ص [175 - 176]؛ همچنين به صورت زيرنويس

موضوع : دوستي (اسلام) -- جنبه هاي قرآني

موضوع : دوستي (اسلام) -- احاديث

شناسه افزوده : حامدمحمديان گيتا

شناسه افزوده : كريميان روح الله شناسه افزوده : عليپور، قاسم شناسه افزوده : اسدي گرمارودي اسدالله، 1340 -

رده بندي كنگره : BP104 /د87 ب9 1387

رده بندي ديويي : 297/159

شماره كتابشناسي ملي : 2268209

فه__رس_ت مط_ال_ب

موض_وع صفح_ه

متن تأييديه مرجع عاليقدر حضرت «آية اللّه العظمى مكارم شيرازى»••• 6

متن تأييديه فقيه اهل بيت حضرت «آية اللّه حاج سيد مرتضى خاتمى»••• 8

مقدمه••• 9

رفاق__ت پيون__دى اله__ى اس____ت••• 12

راز موفّقيت شكوهبار پيامبر صلى الله عليه و آله ••• 15

ب____رادرى در ايم_ان و اخ_____لاق••• 18

ح____دود و حق_____وق دوست____ى••• 20

اعت_دال در دوست__ى و دشمن___ى••• 33

دوست_____ى ه_______اى پ____اي__دار••• 36

(177)

فه__رس_ت مط_ال_ب

موض_وع صفح_ه

اهميت اخوت اسلامى و حقوق سى گانه مؤمن نسبت به برادران ايمانى••• 37

دي_دگ_اه پيامب_ر اس_لام صلى الله عليه و آله و ائمّ__ه اه__ل بيت عليهم السلام درباره «دوستى»••• 44

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟••• 51

روش ه__اى تثبي_______ت دوست__ى••• 78

1 _ دي_____د و ب__ازدي__________د••• 79

2 _ س_لام و مص_اف_حه و مع__انقه••• 82

3 _ دادن

ه__دي_ه ب__ه يك_ديگ_ر••• 85

4 _ گش_____اده روي__ى و لبخن___د••• 87

5 _ ف__روتن____ى ب__ا دوست____ان••• 91

6 _ خ_وش گم_ان_ى ب___ه دوس__ت••• 93

(178)

فه__رس_ت مط_ال_ب

موض_وع صفح_ه

7 _ رازدارى••• 95

8 _ ت__وج_ه ب___ه مشخص__ات دوست___ان••• 97

9 _ چشم پوشى از بدى••• 99

10_ شادكردن دوستان••• 101

11 _ همدردى با دوست و برآوردن حاجت او••• 103

12_ از خ__ود گذشتگى••• 106

13_ ان____________درز••• 110

14_ دوس_ت را از محبّت خ_ود باخب_ر كردن••• 111

15_ دع_ا ب_راى دوست••• 112

(179)

فه__رس_ت مط_ال_ب

موض_وع صفح_ه

16_ نيك____ى در ب__راب___ر ب_____دى••• 114

17_ خوب گوش دادن به سخن دوست••• 117

18_ اطعام دوستان••• 119

19 _ رعايت صفا و محب__ت با دوستان••• 122

طبقه بندى دوست__ان••• 128

رفي_ق شن___اس__ى از ديدگاه رواي__ات••• 132

دوستى هاى ممن__وع••• 139

دوست_ى با ك_اف__ران ي__ا اه____ل ذم__ه••• 139

دوست_ى با ف_اس__ق••• 140

(180)

فه__رس_ت مط_ال_ب

موض_وع صفح_ه

دروغگ________و••• 142

آئين دوستيابى و خلاصه اى از نظ__ريه دي__ل كارنگى••• 142

آئين دوستيابى از ديدگاه قابوسنامه و حكما و بزرگان••• 146

آزمايش رفي__ق••• 154

تق____________وى••• 156

روش تشخي__ص دوست___ان خ___وب••• 162

از رفاقت با چه كسانى پرهيز نمائيم؟••• 164

منح_____رفي_________ن از دي___________ن••• 165

ب__دس__ابق_ه ه____ا و مشك__وك_____ان••• 171

اشخ____اص را از روى دوست____انش___ان بشن__اسي__د••• 173

(181)

(182)

اَلاِْهْداءِ

اِلى سَيِّدِنا وَ نَبِيِّنا مُحَمَّدٍ

رَسُولِ اللّهِ وَ خاتَمِ النَّبِيّينَ وَ اِلى مَوْلانا

وَ مَوْلَى الْمُوَحِّدينَ عَلِىٍّ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَ اِلى بِضْعَةِ

الْمُصْطَفى وَ بَهْجَةِ قَلْبِهِ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمينَ وَ اِلى سَيِّدَىْ

شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ، السِبْطَيْنِ، الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ اِلَى الاَْئِمَّةِ التِّسْعَةِ

الْمَعْصُومينَ الْمُكَرَّمينَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ سِيَّما بَقِيَّةَ اللّهِ فِى الاَْرَضينَ وَ وارِثِ عُلُومِ

الاَْنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ ، الْمُعَدِّ لِقَطْعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ وَ الْمُدَّخِرِ لاِِحْياءِ الْفَرائِضِ وَ مَعالِمِ الدّينِ ،

الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صاحِبِ الْعَصْرِ وَ الزَّمانِ عَجَّلَ اللّهُ تَعالى فَرَجَهُ الشَّريفَ فَيا مُعِزَّ

الاَْوْلِياءَوَيامُذِلَ الاَْعْداءِاَيُّهَاالسَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الاَْرْضِ وَالسَّماءِقَدْمَسَّنا

وَ اَهْلَنَا الضُّ___رَّ فى غَيْبَتِ___كَ وَ فِراقِ___كَ وَ جِئْن_ا بِبِضاعَ_ةٍ

مُزْجاةٍ مِنْ

وِلائِكَ وَ مَحَبَّتِكَ فَاَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ مِنْ مَنِّكَ وَ

فَضْلِكَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا بِنَظْرَةِ رَحْمَةٍ مِنْكَ

اِنّا نَريكَ مِنَ الْمُحْسِنينَ

(4)

متن تأييديه مرجع عاليقدر حضرت «آية اللّه العظمى مكارم شيرازى» در

م__ورد كت____اب «تفسي____ر ج_______وان» (منب____ع مطالع____اتى و

تحقيق____اتى اصل_____ى «روش ان_س ب__ا ق___رآن»)

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم

قرآن مجيدبالاترين سند افتخار مامسلمانان است و تاكسى با قرآن آشنا نشود ، پى به عظمت آن نخواهد برد و هر قدر آشنايى ما با ا ين كتاب بزرگ آسمانى افزون گردد ، به درجه اهميت و عظمت آن بهتر پى مى بريم ، مخصوصا براى حل مشكلات مسلمين در دنياى امروز ، بهترين راه گشا قرآن است .

به همين دليل شايسته است نسل جوان برومندما روزبه روز با اين كتاب آسمانى آشناتر گردد ، نه فقط به «خواندن» و «قرائت» و «حفظ» آن ، بلكه به «محتوا و معناى

(5)

قرآن» ، به يقين قرآن مجيد مى تواند صفا و روشنى ويژه اى به تمام زندگى آنان بدهد و از آن__ان اف___رادى ب__ا ايم__ان ، ش__ايسته ، ق_وى ، شج__اع و ط__رفدار ح__ق بسازد .

از آنجا كه تفسير نمونه بحمداللّه در ميان تمام قشرها نفوذ يافته و تحولى در محيط ما ايجاد كرده است ، جناب آقاى «دكتر محمد بيستونى» كه فردى باذوق و علاقمند به مسائل اسلامى و مسائل جوانان است ، ابتكارى به خرج داده و تفسير نمونه را به صورت فشرده و خلاصه با «سبكى تازه» كه به آسانى قابل استفاده براى همه جوانان باشد ، درآورده و به گونه اى كه هم اكنون ملاحظه مى كنيد ، در اختيار آنان گذارده است . خداوند اين خدمت را از ايشان قبول كند و به همه جوانان عزيز توفيق استفاده از آن را مرحمت فرمايد .

ناصر

مكارم شيرازى

28/8/79

(6)

متن تأييديه فقيه اهل بيت حضرت آية اللّه حاج سيدمرتضى خاتمى درخصوص

«روش انس با قرآن» و تأليفات تفسيرى جناب آقاى دكتر محمد بيستونى

بسم اللّه الرحمن الرحيم

قرآن منشور هدايت، راهنماى جاويد،مبشرنور و بركت و «نسخه شفابخش»براى همه انسان ها مى باشد . اين نور روشنگر و ابر باران خيز و «نسيم معنوى و جانبخش حيات» بايد به عمق جان و روح نفوذ نموده و با روش هاى صحيح و كارشناسى شده در متن زندگى و فعاليت هاى فردى و اجتماعى همه انسانها خصوصا «اهل قبله» قرارگيرد .

در همين راستا ، فرزند معنوى و عزيزم جناب آقاى «دكتر محمد بيستونى» كه از عنفوان جوانى درخدمت «قرآن و مساجد» بوده است . در يك تلاش طاقت فرسا و منظم كه بنده از 10 سال پيش، مستقيما در ج_ريان آن ق__رارگ__رفتم «ط__رح جديد و دقيقى» را تحت عنوان «روش انس با قرآن» از طريق «كارگاه آموزشى مفسّرين جوان» اب_داع نموده است و كليّه منابع تحقيقاتى آن را نيز شخصا تأليف كرده و همه آن ها را قبل از چاپ و نشر براى «تصحيح لفظى و محتوايى و اعرابى» به رؤيت اينجانب رسانده است. بنده نيز با كمال دقت و حوصله تمامى آن ه___ا را از اول ت____ا آخ___ر مط____الع____ه و تصحيح نمودم .

تأليفات قرآنى جناب آقاى دكتر محمد بيستونى كه عموما در حوزه «تفسيرموضوعى وزنجيره اى قرآن كريم»

(7)

مى باشد ، بسيار ساده و براى عموم مردم و متديّنين خصوصا «نوجوانان و جوانان عزيز» كاملاً قابل استفاده بوده و مى تواند تحوّل عظيمى را در «مؤانست نسل جوان با محتواى قرآن كريم» خصوصا در حوزه هاى علميه و دانشگاهه__ا و م__راك__ز آم__وزشى و دولت_ى كش__ور به هم____راه داشت__ه ب__اشد .

ازويژگى هاى بارز تأليفات تفسيرى ايشان، توجه به «تفسيرموضوعى وزنجيره اى (تفسيرقرآن باقرآن)» مى باشد كه در نوع خود بى نظير است.

اميدوارم جوانان عزيز مسلمان

در سراسر جهان وجود وى را غنيمت شمرده و از تأليفات قرآنى ايشان كه بحمداللّه اخيرا به زبانهاى عربى ، انگليسى ، فرانسه و آلمانى نيز در دست چاپ و انتشار مى باشد ، حداكثر استف________اده را بنم___اين______د .

آرزو مى كنم خداوند تبارك و تعالى به اين برادر با ذوق و علاقمند به قرآن و مسائل جوانان توفيق ادامه مخلصانه چنين «تلاشهاى مفيد و مؤثر قرآنى» را بيش از پيش عنايت فرمايد .

بت__اري__خ 2/7/1382 ه.ش

27 رجب المرجب 1424 ه.ق

مبعث رس_ول اك_رم صلى الله عليه و آله

سيد مرتضى خاتمى

(8)

مق__دم_ه

كتاب__ى كه در محضر آن هستي__م يكى از زيباتري__ن واژه هاى خلق__ت يعن__ى «رفاق__ت و دوست__ى» از ديدگاه ق__رآن كريم و رواي__ات را ترسيم مى كن__د. اين موضوع از مهم ترين لوازم زندگى است و اسلام عزيز تمامى لايه ها و زواياى رفيق شناسى و تحكيم دوستى و مهربانى بين مردم را تبيين نموده و مجموعه اى را ارائه مى دهد كه در ساير مكتب ها و اديان فقط موارد مختصرى از آن ها مورد توجه قرار گرفته است.

اگر ديدگاه قرآن عظيم و روايات را با آنچه كه ديگران از جمله استاد ديل كارنگى، بنيانگذار مركز روابط انسانى در نيويورك در كتاب آئين دوست يابى مطرح نموده اند مقايسه كنيد، به سادگى متوجه خواهيد شد كه آنچه نويسندگان غربى و مكتب ها و فرقه هاى مختلف در طول تاريخ درباره دوستى و رفاقت گفته اند همچون قطره اى است در مقابل دريا. توجه ويژه اسلام به اين مهم به خاطر آن است كه هرچه صفوف جوامع بشرى پيوسته تر و استوارتر باشد و ميان آن ها همكارى و همسازى بيشترى برقرار شود، به همان اندازه در صحنه هاى زندگى موفّق تر و در مدارج ترقى و كمال برتر و

پيشروتر خواهند بود.

مقدمه (9)

از خ__داى آفرينن__ده زيبايى ه__ا و محكم كننده دوستى ه__ا عاجزان__ه مى خواه__م ك_ه اخ_لاص را سرلوح_ه هم_ه فعاليت هايم__ان قرارداده و اين قبي__ل تلاش هاى قرآن__ى م_ا و شم_ا را ب__راى روزى ذخي__ره فرمايد كه م__ال و فرزن__دان ب___دون قلب سلي__م سودى ندارند .

(10) رفاقت و دوستى

«اَللّهُمَّ ارْزُقْنى عَقْلاً كامِلاً، وَ لُبّا راجِحا، وَ عِزّا باقِيا، وَ قَلْبا زَكِيّا، وَ عَمَلاً كَثيرا، وَ اَدَبا بارِعا، وَ اجْعَلْ ذلِكَ كُلَّه لى، وَ لا تَجْعَلْهُ عَلَىَّ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ: خدايا روزيم كن عقل كامل و عقل و هوش وزين، و عزّت ماندنى، و دلى پاك و با تزكيه و عمل زياد و ادب زيبا و عالى را، و قرار ده همه آن ها را براى من و به نفع من، و قرار نده آن را عليه من، برحمتت اى رحم كننده ترين رحم كنندگان».

دكتر محمد بيستونى

25 ديماه 82 _ مشهد مقدس

دارالاجابه حرم مطهر امام رضا عليه السلام

مقدمه (11)

رفاقت پيوندى الهى است

«وَاَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لوْ اَنْفَقْتَ ما فِى الاَْرْضِ جَميعا ما اَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلكِنَّ اللّهَ اَلَّفَ بَيْنَهُمْ اِنَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ: (1) و ميان قلب هاى آنان [پيوند و] هماهنگى پديد آورد، [به گونه اى كه] اگر تو آنچه در [روى] زمين است، همه را هزينه مى نمودى نمى توانستى ميان قلب هاى آنان [پيوند و] هماهنگى پديد آورى، امّا خداميان آنان [مهر و[ هماهنگى پديد آورد؛ چرا كه او پيروزمند و فرزانه است».

فراز و نشيب هاى زندگى تو اى پيامبر نشانگر اين حقيقت است كه خداى يكتا به وسيله يارى خود و كمك مردم با ايمان، تو را تأييدنمود و ميان دوگروه بزرگ مدينه، «اوس» و «خزرج» دوستى و هماهنگى و همدلى پديد آورد. گفتنى است كه

اين دو گروه پيش از هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله به «مدينه»، هماره با هم در حال پيكار و دشمنى بودند و از آن پس به بركت قرآن و وجود پيامبر صلى الله عليه و آله برادر و همدل شدند.

1- 63 / انفال .

(12) رفاقت و دوستى

«ل__وْ اَنْفَقْتَ م_ا فِى الاَْرْضِ جَميع__ا م__ا اَلَّفْتَ بَيْ_نَ قُلُوبِهِمْ»

اين ايجاد پيوند و برادرى از سوى خدا بود و گرنه تو اى پيامبر اگر ثروت روى زمي__ن را در دس__ت مى داشت__ى و در اين راه هزين__ه مى كردى، نمى توانست__ى كينه هاى عصر جاهليت را از دل هاى آن__ان زدوده و مهر و صف_ا را جايگزين آن سازى.

«وَ لكِنَّ اللّهَ اَلَّفَ بَيْنَهُمْ اِنَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ»

امّا خ__دا از راه بهترين تدبيره__ا و به بركت اسلام و ق__رآن در ميان آن__ان هماهنگ__ى و همدل__ى و مه__ر به وجود آورد؛ چرا كه او شكس__ت ناپذير و كاره__ايش ب__ر اس__اس حكم__ت و ف_رزانگ__ى اس__ت.

آرى، يكى از معجزه ها و كارهاى شگرف پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله اين است كه او به فرمان

رفاقت پيوندى الهى است (13)

خدا در ميان مردمى به دعوت و رساندن پيام خدا پرداخت كه سرا پا غرق در خشونت و كينه توزى و تعصّب نژادى و خانوادگى و فاميلى بودند؛ به گونه اى كه اگر به كسى يك سيلى نواخته مى شد، كافى بود كه به خاطر آن جنگ ها پديد آيد و سيلى از خون ها روان گردد، امّا در پرتو قرآن و پيامبرخدا صلى الله عليه و آله ، آفريدگار هستى اين لجام گسيختگى ها و دشمنى ها را زدود و به جاى آن بذر مهر و صفا افشاند و گل ها و گل بوته هاى برادرى و برابرى و همزيست__ى و محبت را شكوفا ساخ__ت و آنان به صورتى دگرگون شدند كه

به جاى تعصبات نژادى و گروهى و قومى، ديگر حق و عدال__ت را معيار قرار دادن__د و در راه آن پدر در برابر فرزند و زن در برابر شوهر و برادر در برابر برادر مى ايستاد تا او را به حق و عدالت فراخواند.

آرى، اين ازكارهاى شگرف و شگفت آورى است كه خداى توانا انجام داد و در آيه نيز آن را به خود نسبت داده است.

(14) رفاقت و دوستى

راز موفّقيت شكوهب_ار پيامبر صلى الله عليه و آله

«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِى الْاَمْرِ فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ:(1) پس [اى پيامبر!] تنها به [بركت مهر و [رحمتى ازجانب خداست كه [ اينچنين] با آنان نرمخو [و پرمهر] شده اى؛ و اگر خشن و سختدل بودى، بى ترديد [آنان] از گردت پراكنده مى شدند؛ بنابراين، از [ لغزشهاى [آنان در گذر و برايشان [ از آفريدگارت] آمرزش بخواه و در كار [تدبير امور و تنظيم شئون جامعه] باآنان مشورت نما؛ و هنگامى كه به [ انجام كارى] تصميم گرفتى، بر خدا توكّل كن، چرا كه خداوند توكّل كنندگان را دوست مى دارد» .

1- 159 / آل عمران .

راز موفّقيت شكوهبار پيامبر صلى الله عليه و آله (15)

در آيه مورد بحث قرآن رفتار پدرانه و پرمهر پيامبر صلى الله عليه و آله با امّت و گذشت از گناه و لغزشهاى آنان را، لطف و رحمتى ازسوى خداوند عنوان مى سازد چرا كه آفريدگار هستى است كه او را پر مهر و خوشخو قرار داده است.

«فَبِم___ا رَحْمَ____ةٍ مِ____نَ اللّ______هِ لِنْ____تَ لَهُ____مْ»

پس اى پيامبر! درپرتو مهر و رحمتى از جانب خداست كه تو دربرابر آنان تا اين اندازه مهربان و خوشخو شده اى؛ و اين از

عواملى است كه آنان را به پيام آسمانى تو جذب مى كند و باعث مى شود كه راه و رسم تو را بجويند و بپويند؛ چرا كه تو با ارزشهاى اخلاقى و شيوه بسيار انسانى ات، هم بر درستى و حقّانيت توحيد_ گرايى ات، ب__راى آن__ان دلي__ل م__ى آورى و هم با عملك__رد شايست__ه ات، گفت__ارت را استحك___ام م__ى بخش__ى و در دل ه_ا نف__وذ مى كن_ى .

«وَ لَ_وْ كُنْتَ فَظّاً غَلي__ظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»

(16) رفاقت و دوستى

و اگر خشن و سنگدل و نتدخو و بداخلاق بودى و از انسان دوستى و مهر سرشار بى به__ره، ي_اران و ره_روان راه__ت، از گ_ردت پ_راكنده مى شدند و از ت_و م_ى گريختند.

گفتنى است كه در اين آيه شريفه، بدان جهت با دو واژه «فظّ» و «غَليظَ الْقَلْبِ» كه از نظ__ر معنا و مفهوم به هم نزديكن__د، از وجود گرانماي__ه پيامبر صلى الله عليه و آله سخن رفته است كه هم خشون__ت در گفتار را از آن حض__رت نفى كن__د و هم سنگدل_ى و قس_اوت قلب را.

«فَاعْ__فُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ ش_اوِرْهُمْ فِ_ى الْاَمْرِ»

بر اين اساس، هر رنجش خاطر و كدورتى ميان تو و مردم پيش آمد، ازآنان درگذر؛ و دربرابرآنچه ميان من و آنان پديدآمده است، برايشان آمرزش بخواه و بامشورت با آنان و دريافت ديدگاه هايشان، از خواسته هايشان مطّلع شو.

راز موفّقيت شكوهبار پيامبر صلى الله عليه و آله (17)

برادرى در ايمان و اخلاق

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ:(1) جز اين نيست كه ايمان آوردگان با هم برادرند، پس ميان برادرانتان [صلح و] سازش پديد آوري__د و از خ_دا پ__روا داريد، باش__د ك__ه م__ورد [مهر و [رحمت [او] ق_رار گي_ري__د».

به باور مفسّران، اين آيه اشاره به آيه پيش دارد و منظور اين است كه: جز اين نيست كه مردم با ايمان برادران

دينى يكديگرند؛ از اين رو اگر ميان دو تن و يا دو گروه از آنان كشمكش و پيكارى پيش آمد، شما به يارى ستمديده برويد و با حمايت از مظلوم، شرارت ظالم را دفع و او را به عدالت و انصاف بازگردانيد و آن گاه براساس عدالت ميان آن دو صلح و آشتى برقرار سازيد.

1- 10 / حجرات .

(18) رفاقت و دوستى

«وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»

و از خدا بترسيد كه در پديد آوردن صل__ح و آشت__ى در ميان مردم با ايمان كوتاهى كنيد و يا از اداى حق__وق ديگران دريغ نمايي__د، تا مورد مه__ر و رحمت خ_دا قرار گيريد.

«زَجّ__اج» مى گويد: مردم با ايمان در صورتى كه از نظر عقيده و عملكرد همانند باشند برادر يكديگر خوان__ده مى شوند؛ چرا كه در دين و اخلاق يكسانند و در انديشه و عملكرد بسان همديگر. آنان از نظر نسب نيز از يك پدر و مادرند؛ چرا كه همه ف_رزن__دان آدم و ح_واء هستن_د.

از پيامبر صلى الله عليه و آله آورده اند كه فرمود: «اَلْمُسْلِمُ اَخَ الْمُسْلِمِ، لا يَظْلِمُ وَ لا يُسْلِمُهُ، مَنْ كانَ فى حاجَةِ اَخيهِ كانَ اللّهُ فى حاجَتِه وَ مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُسْلِمٍ كُرْبَةً فَرَّجَ اللّهُ بِها عَنْهُ كُرْبَةً مِنْ كُرُوبِ يَوْمِ الْقِيامَةِ. وَ مَنْ سَتَرَ مُسْلِماً يَسْتُرُهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ.(1) انسان مسلمان برادر مسلمان است؛ نه به او ستم روا مى دارد و نه او را در فراز و نشيب هاى زندگى رها مى سازد. هركس در انديشه برآوردن نياز برادر مسلمان خويش باشد، خداوند نياز او را برمى آورد و هركس اندوه و رنجى را از دل مسلمانى بزدايد، خداى مهربان به پاداش آن در روز رستاخيز اندوهى از اندوه هاى گران آن روز را از

دل و چهره او مى زدايد و هركس عيب مسلمانى را بپوشاند، خدا در روز رستاخيز عيب او را مى پوشاند.»

1. ن__ورالثقلي__ن، ج 5، ص 88؛ المَحَجَّ_ةُ الْبَيْض_اءُ، ج 3، ص 332، كت__اب آداب الصحب__ة والمع_اش__رة.

برادرى در ايمان و اخلاق (19)

حدود و حقوق دوستى

پس از آن كه دانستى دوستى را كه براى خود انتخاب مى كنى و رفيقى را كه براى همنشينى و همدمى برمى گزينى بايد از چه صفاتى برخوردار باشد و دريافتى كسى كه دوستى و برادرى او واجب و رفاقت او نيكو و پسنديده است تنها آن انسان شايسته و

(20) رفاقت و دوستى

پرهيزگارى است كه از محرمات الهى دورى ورزد و طاعات او را به كار بندد و به اخلاق پسنديده و اعمال نيك آراسته باشد _ و چقدر اين گونه افراد در اين روزگار اندكند _ از اين رو بر توست كه در يافتن چنين دوستى حريص باشى و هنگامى كه او را به دست آوردى آغوش خود را برايش بگشايى و او را نسبت به خودت در برترين موقعيّت ها قراردهى. روايت شده كه مردى در بصره نزد اميرمؤمنان عليه السلام رفت و گفت: اى اميرمؤمنان! ما را از دوستان آگاه كن، آن حضرت پاسخ داد: «دوستان دو دسته اند: دسته اى مورداعتماد و دسته اى خنده رو و ظاهرفريبند.

اما دسته اى كه مورد وثوق اند، مانند دست و بال و خانواده و مال مى باشند. بارى، اگ__ر ب_ه اي_ن دوس_ت خ__ود اعتماد دارى م__ال و توان خ__ود را در راه او ص__رف كن، با ه__ركس دوس__ت است دوس__ت و با هركس دشمن اس__ت دشمن باش، راز او را مكت__وم ب__دار، او را ي__ارى و خوبى هاي__ش را ظاه__ر كن و بدان اى پرس__ش كنن__ده كه اين گونه دوست__ان

از كب____ريت احمر كمي_اب ترن_د.

اما دوستان خنده رو: از آن ها به تو لذت و خوشى مى رسد، اين را از آن ها قطع مكن و

حدود و حقوق دوستى (21)

بيش ازاين از وجدان آن ها چيزى مخواه و به مقدارى كه با تو گشاده رويى و شيرين زبانى مى كنن_د با آن ها رفتار ك_ن» .(1)

هرگاه به چنين دوست راستينى دست يافتى سعادت و نيكبختى تو تحقّق يافته است زيرا اين امر از مهم ترين اسباب و بزرگ ترين عوامل خوشبختى است. ابوعبداللّه امام صادق عليه السلام به اين موضوع تصريح كرده و فرموده است: «از نيكبختى آدمى است كه محل كار و تجارتش در شهرش باشد و فرزندانى داشته باشد كه از آن ها كمك بگيرد و داراى دوستانى شايسته و خانه اى وسيع و گشاده و همسرى زيبا و صالحه باشدكه هر موقع به او بنگرد شاد شود» .(2)

اى برادر و خواهر مسلمان بايد بدانى كه دوستانت را حقوقى است كه بايد مراعات و

1- مصادقة الاخوان، /30 .

2- فروع كافى، 5/258 .

(22) رفاقت و دوستى

دوستى را حدودى است كه بايد از آن تجاوز نكنى وگرنه رشته دوستى را در معرض بريدن و پيوند برادرى را در آستانه گسستن قرار داده اى و اين گناهى بزرگ است كه عقل سليم آن را اجازه نمى دهد و شرع مقدس آن را تأييد نمى كند تا آن جا كه امام صادق عليه السلام فرموده است: «چقدر زشت است براى آدمى كه دوستش حق او را رعايت كند و وى حق دوستش را مراعات نكند» (1) و نيز فرموده است: «كسى كه دين خدا را بزرگ مى شمارد حقوق برادران را بزرگ مى داند» .(2) امام كاظم عليه السلام فرموده است: «حق دوست خود را به اطمينان رابطه اى كه ميان تو و اوست ضايع مكن چه آن

كه حقش را ضايع كرده اى دوست تو نيست و نبايد دوست تو بر بريدن از تو قوى تر از تو بر پي__ون__د ب__ا او باش__د» .(1)

1- وسائل الشيعه، 12/210 .

2- بحارالانوار، 74/87 .

حدود و حقوق دوستى (23)

اوامر متواتر و مؤكّدى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام در دست است كه انسان را به حسن معاشرت و پرهيز از كوتاهى در اداى حقوق آن و اظهاردوستى بامردم و نيكى و احسان به آن هاتشويق مى كند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است : «رفتار خود را با كسى كه با تو معاشرت دارد نيكو ك_ن ت_ا مسلم_ان باشى» .(2)

نيز : «پروردگارم مرا به مدارا با مردم امر كرد، همان گونه كه به اداى واجبات م__أمور ف_رموده است» .(1)

1- تح__ف العقول، / 55 .

2- امالى شيخ صدوق، 1/120 .

(24) رفاقت و دوستى

امير مؤمنان عليه السلام فرموده است: «همان حقى را كه تو بر دوست خود دارى دوستت ب________ر ت_____و دارد» .(2)

و نيز: «با مردم همان گونه معاشرت كن كه دوست دارى با تو معاشرت كنند تا ع_____ادل ب____اش___ى» .(3)

امام صادق عليه السلام فرموده است: «كسى كه مصاحبتش با همنشينش و رفاقتش با همسفرش و معاشرتش با معاشرش و همسايگيش با همسايه اش و رفتارش با كسى كه نسبت به او خوشرفتارى كرده و كردارش با كسى كه با او نان و نمك خورده است نيكو نباشد از م_ا نيست».(4)

1- وسائل الشيعه،8/540 .

2- روض_ه كافى، 8/23 .

3- بحارالانوار، 78/112 .

حدود و حقوق دوستى (25)

از امام رضا عليه السلام پرسيدند: عقل چيست؟ فرمود: «تحمل غم، مدارا با دشمنان و سازگارى با دوستان است» .(1)

اهل بيت عليهم السلام به اين كه مردم را تنها به حسن معاشرت و حفظ حقوق آن تشويق كنند بسنده نكرده اند

بلكه اين حقوق را بيان و حدود آن را روشن ساخته اند و ما اى خواننده عزيز برخى از اين احاديث را در پيش روى شما مى گذاريم آن ها را به خوبى ملاحظه و با دقّت و امعان نظر يكايك آن ها را بررسى كن سپس بر آن شو كه خود به اتّفاق ياران و دوستانت آن ها را به طور درست به مرحله عمل درآوريد. تو به زودى چيزهايى شگفت انگيز خواهى ديد و خواهى دانست كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است:

1- فروع كافى، 4/286 .

2- بح__ارالان___وار، 1/116 .

(26) رفاقت و دوستى

«مسلمان بر عهده برادر دينى خود سى حق دارد كه از آن ها پاك نمى شود مگر آن كه آن ها را ادا كند يا عفو شود. اين كه: از لغزش او بگذرد، بر اشك او ترحم كند، زشتى هاى او را بپوشاند، از تقصيرش چشم پوشد، پوزش او را بپذيرد، بدگويى از او را رد كند، پيوسته او را اندرز دهد، دوستى او را حفظ كند، ميثاق او را رعايت كند، در صورت بيمارى عيادتش كند، بر جنازه اش حاضر شود، دعوتش را اجابت كند، هديه اش را بپذيرد، بخشش او را تلافى كند، نعمتش را شكر گزارد، به خوبى ياريش كند، ناموسش را حفظ كند، حاجتش را انجام دهد، درخواستش را برآورد، عطسه اش را يَرْحَمُكَ اللّه ُ بگويد، گمشده اش را راهنمايى كند، سلامش را پاسخ گويد، گفتارش را با او نيكو كند، دوست او را دوست بدارد و با او دشمنى نكند، او را چه مظلوم باشد و چه ظالم يارى كند، يارى او در صورتى كه ظالم باشد اين است كه او را از ستمگرى بازدارد و يارى او در صورت

مظلوميت آن است كه در گرفتن حقّش به او كمك كند، او را به دشمن تسليم نكند، او را خوار نسازد آنچه را براى خود مى خواهد براى او بخواهد، آنچه را براى خود

حدود و حقوق دوستى (27)

ناخ__وش مى دارد ب__راى او ناخ__وش بدارد» سپس فرمود: «اگر يكى از شم__ا از حقوق ب__رادر دينى خود چيزى ف_روگذارد در روز قيام__ت از او مطالب__ه و به زيان درخواست او ب__رآورده مى ش___ود».(1)

و ني__ز فرموده است: «از براى مؤمن بر مؤمن هفت حقّ است كه خداوند آن ها را واجب كرده اس__ت: در روياروى او را ب__زرگ بدارد، محبت__ش را در دل داشته باشد، در مال__ش با او مواس__ات كن__د، غيبتش را بر خود ح__رام بداند، در بيم__ارى از او عيادت كند، جنازه اش را تشييع كند و پس از م__ردن جز نيكى درب__اره اش نگوي__د» .(2)

_ امام صادق عليه السلام فرموده است: «دوستى حدودى دارد كسى كه اين حدود را رعايت نكند نبايد او را كامل دانست:

1- بح____ارالانوار، 71/231 .

2- خصال شيخ صدوق، 2/351 .

(28) رفاقت و دوستى

اول _ آن كه درون و ب__رون او يك__ى ب__اش__د.

دوم _ آراستگ___ى ت__و را آراستگ___ى خ__ود و بدنامى ت__و را ب_دن_ام_ى خود بداند.

سوم _ داشتن مال و فرزند او را دگرگون نكند.

چهارم _ چي__زى را ك__ه ت__وان_ايي__ش ب_____دان م__ى رس___د از ت__و دري__غ نكن__د.

پنجم _ در هنگ_ام ب_دبخت__ى ت_و را ره_ا نكند» .(1)

_ معلّى روايت كرده است: به ابى عبداللّه عليه السلام عرض كردم: حقّ مسلمان بر برادر مسلمانش چيست؟ فرمود: براى او هفت حقّ واجب است و به راستى هريك از آن ها بر برادر مسلمانش واجب مى باشد كه اگر چيزى از آن ها را ضايع

گذارد از ولايت الهى و طاع__ت او بيرون رفته و خدا را بندگى نكرده است.

1- مصادقة الاخوان، /30 .

حدود و حقوق دوستى (29)

ع__رض ك__ردم: قرب_ان__ت ش___وم: اي___ن حق____وق چيس_____ت ؟

فرمود: اى معلّى من نسبت به تو مهربانم، بيم دارم آن ها را ضايع كنى و نگ_ه ن_دارى و در حالى كه مى دانى عمل نكنى.

گفت___م: لا ق_____وة الاّ ب___اللّه .

فرموده: ساده ترين حقّ او آن است كه آنچه را براى خودت دوست مى دارى براى او دوست ب_دارى و ه__ر چ__ه را براى خ__ودت ناخ__وش است ب__راى او ناخ__وش بدان_ى.

حقّ دوم: آن ك__ه از خشم__ش بپ__رهي__زى و خشن__وديش را بخواه__ى و دست____ورش را اط__اع_ت كن__ى .

حقّ سوّم: ب__ا ج__ان و م__ال و زب__ان و پ__ايت او را ي_ارى كن__ى.

حقّ چهارم: ديده بان و راهنما و به منزله آيينه و جامه تنش باشى.

حقّ پنجم: در حالى كه او گرسنه است تو سير و در صورتى كه او تشنه است تو

(30) رفاقت و دوستى

سيرآب و چنانچه او لخت است تو داراى پوشاك نباشى.

حقّ ششم: اين كه اگر ت__و و برادر دينيت فاقد همسر هستي__د و ت__و داراى خدمتك__ارى و او خدمتگ__زارى ن__دارد خدمتگ__زارت را بفرستى تا جام__ه اش را بشوي__د و خوراكش را آم_اده كند و بسترش را بگسترد.

حقّ هفتم: سوگند او را راست بدانى. دعوتش را اجابت كنى و در بيمارى او را عيادت كنى، بر جنازه اش حاضر شوى و چون آگاه شوى او را حاجتى است پيش از آن كه ن_اچ_ار ش__ود آن را از ت_و بخ_واه_د ف_ورى نسب_ت ب___ه ب_رآوردن آن مب_ادرت ك__نى.

اگرحقوق مذكور را به جاآوردى دوستى خودرا با دوستى او و دوستى اورابا دوستى خودت پيوندداده اى» .(1)

1-

اصول كافى، 2/169 .

حدود و حقوق دوستى (31)

_ از آن حضرت پرسيدند: كمترين حقّ مؤمن بر برادر مؤمنش چيست؟ فرمود: «چي__زى را كه ب__رادر مؤمنش از او بدان محت_اج تر است ب__راى خ__ود ب__رنگزيند» .(1)

_ نيز فرموده است : «دوستان در ميان خ__ود به سه چي__ز ني__از دارند: اگر آن ها را به كار نگيرند بايد از هم ج__دا ش__وند و راه دشمن__ى در پيش گي__رند و آن ها عبارتند از: انصاف، ترحّم و ترك حسد».(2)

هرگاه انس_ان شرايط مذكور را انجام دهد و اندرزهاى مزبور را به كار بندد بى ترديد واژه صديق يا دوست با تمام معانى بلند و پرفضيلت آن بر او صادق است و به هدف مطلوب دست يافته است. زيرا غرض از انتخاب دوست در دوران زندگى

1- مستدرك الوسائل، 7/212 .

2- بحارالانوار، 8/246 .

(32) رفاقت و دوستى

بهره گيرى از چهره و رخسارش يا لذت بردن از گفتارش نيست بلكه دوستى پيوندى روحى است كه از نظر عمل و تفكر و گرايش از دو كس انسان واحدى مى سازد تا مراحل زندگ__ى را با تبادل كم__ك و يارى مشترك بپيماين__د و به هنگ__ام بروز حوادث و شداي__د يك__ى از ديگ__رى كم__ك گي_رد و در مشك__لات ام___ور ب__ا او مش__ورت كن__د.

اعتدال در دوستى و دشمنى

اين امرى مهم است كه اهل بيت عليهم السلام ما را بدان متوجه و آگاه كرده اند و سزاوار هر انسانى است كه آن را در دوران زندگى اجتماعى خود نصب العين خويش قراردهد و در معاشرت با مردم آن را چراغ راه خود سازد. اين امر همان ميانه روى در دوستى و دشمنى و خوددارى از زياده روى در آن هاست.

آرى هرگاه كسى را دوست مى دارى در دوستى وى زياده روى

مكن و همه آن چيزهايى را كه در دل دارى و در انديشه ات مى گذرد براى او مكشوف مساز، چه ممكن اس_ت كه در آين__ده اين دوست با تو دشمن گردد. همچنين هرگاه باكسى دشمنى

اعتدال در دوستى و دشمنى (33)

داشت__ى در آن زياده روى مك__ن و در عداوت با او ت__لاش و كوشش بسي__ار به ك__ار مبر چه ممك_ن است در آين_ده همو دوست تو گردد.

جامعه ما بزرگ ترين گواه بر اين مطلب است چه بسيار دوستانى كه دشمن شدند و چ___ه بس_ا دشمن_ان_ى ك__ه دوست گ__ردي__دن___د.

سرور اوصياء امام على بن ابى طالب عليه السلام به اين امر دقيق تصريح كرده و فرموده است: «دوست خود را به آهستگى دوست بدار شايد روزى دشمن تو شود و دشمنت را به آرامى دشمن بدار شايد روزى دوست تو شود» .(1)

نيز فرموده است: «همه محبّت خود را براى دوستت به كارگير ليكن همه اطمينان خويش را به او نداشته باش و همه مواسات و هميارى را براى او به كار بر اما همه اسرارت را به او وامگذار. با اين روش شرط حكمت و حقّ واجب دوست خود را ادا ك____________________رده اى».(1)

1- بحارالانوار، 71/177 .

(34) رفاقت و دوستى

امام صادق عليه السلام فرموده است: «دوستت را از راز خود آگاه مكن جز آن گاه كه اگر دشمنت بر آن آگاه شود برايت زيانى نداشته باشد چه دوست ممكن است روزى دشم______ن ش________ود» .(2)

نيز فرموده است: «به دوست خود به طور كامل اعتماد مكن، چه گفتار شتابزده هرگز بخشوده نمى شود» .(3)

1- الحكم ؛ 1/33؛ بحار، 71/165 .

2- بحارالانوار، 74/168 .

3- مص__ادقة الاخ__وان، /82 ؛ تحف العقول /265 ؛ بح_ار، 72/173 .

اعتدال در دوستى و

دشمنى (35)

دوستى هاى پايدار

«اَلْأَخِلّاء يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إلَّا الْمُتَّقِينَ: در آن روز، همه دوستان [از هم دورى گزيده و] دشمن يكديگر مى گردند، مگر پرواپيشگان [كه دوستى شان براساس حق و عدالت بود]» .(1)

آن كسانى كه در زندگى دوستى و روابط دوستانه و رفاقت آنان براساس منافع ناپايدار و امور زودگذر مادّى و دنيوى بوده است، در روز قيامت به يكباره همه پيوندها و روابط را مى گسلند و دشمنان يكديگر خواهند شد! چرا كه آنان مردمى بودند كه در زندگى براساس كفر و بيداد و نافرمانى خدا و پيكار با پيامبر و آرمان هاى والا و هدف هاى بلند و انسانى او با هم طرح دوستى ريختند و از آنجايى كه براى اين كارهاى زش__ت و ظالمانه كيفر سهمگي__ن و عذاب دردناك__ى آماده ش__ده است، هرك__دام ديگ__رى را عامل انح__راف و گناه و نگون س__ارى خويش مى نگرد و دشمن او مى شود.

«إلاَّ الْمُتَّقِينَ»

1- 67 / زخ__رف .

(36) رفاقت و دوستى

آرى، دوستى و پيوند همه مردم در روز رستاخيز به دشمنى تبديل مى گردد، مگر دوستى و پيوند مردم پرواپيشه و آزادمنش؛ دوستى آن كسانى كه در پرتو توحيدگرايى و يكتاپرستى و حقيقت و فضيلت با هم دست دوستى دادند؛ تنها اين دوستى است كه پاي__دار و ماندگار خواهد ماند و در سراى آخرت استوارتر و عميق تر و پرشورتر خواه__د گردي_د.

اهميت اخوت اسلامى و حقوق سى گانه مؤمن نسبت به برادران ايمانى

همان اندازه كه براى ايجاد صلح در ميان دو برادر نسبى تلاش و كوشش مى كنيد ، باي__د در ميان مؤمنان متخاص__م نيز براى برقرارى صل__ح به طور ج__دى و قاط__ع واردعمل شويد .

چه تعبير جالب و گيرايى ؟ كه همه مؤمنان برادر يكديگرند و نزاع و درگيرى ميان

اهميت اخوت اسلامى و حقوق سى گانه مؤمن (37)

آن ها

را درگيرى ميان برادران ناميده ، كه بايد به زودى جاى خود را به صلح و صفا بدهد .

و از آن جا كه در بسيارى از اوقات « روابط » در اين گونه مسائل جانشين « ضوابط » مى شود ، بار ديگر هشدار داده و در پايان آيه مى افزايد : « تقواى الهى پيشه كنيد تا مشم__ول رحم__ت او شوي___د » (وَ اتَّقُوا اللّ__هَ لَعَلَّكُ___مْ تُرْحَمُ__ونَ) .

و به اين ترتيب يكى از مهم ترين مسؤوليت هاى اجتماعى مسلمانان در برابر يكديگر و در اجراى عدالت اجتماعى با تم_ام ابع__ادش روش__ن م__ى ش__ود .

جمله «اِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ» كه در آيات فوق آمده است يكى از شعارهاى اساسى و ريشه دار اسلامى است، شعارى بسيار گيرا، عميق، مؤثر و پرمعنى .

ديگران وقتى مى خواهند اظهار علاقه زيادى به هم مسلكان خود كنند از آنان به عنوان « رفيق » ياد مى كنند ، ولى اسلام سطح پيوند علائق دوستى مسلمين را به قدرى بالا برده كه به صورت نزديك ترين پيوند دو انسان با يكديگر آن هم پيوندى بر اساس مس_اوات و برابرى ، مطرح مى كن__د و آن علاق__ه دو « برادر » نسب__ت به يكديگ__ر است .

(38) رفاقت و دوستى

روى اين اصل مهم اسلامى مسلمانان از هر نژاد و هر قبيله و داراى هر زبان و هر سن و سال ، با يكديگر احساس عميق برادرى مى كنند، هر چند يكى در شرق جهان زندگى كند و ديگرى در غرب .

درمراسم « حج » كه مسلمين از همه نقاط جهان در آن كانون توحيد جمع مى شوند ، اين علاقه و پيوند و همبستگى نزديك ، كاملاً محسوس است و صحنه اى است از تحقق عينى اي_ن

قانون مهم اسلامى .

به تعبير ديگر اسلام تمام مسلمان ها را به حكم يك خانواده مى داند و همه را خواهر و برادر يكديگر خطاب كرده ، نه تنها در لفظ و در شعار كه در عمل و تعهدهاى متق__ابل نيز همه خ_واه_ر و ب__رادرند .

اهميت اخوت اسلامى و حقوق سى گانه مؤمن (39)

در روايات اسلامى نيز روى اين مسأله تأكيد فراوان شده و مخصوصا جنبه هاى عملى آن ارائه گرديده است كه به عنوان نمونه چند حديث پرمحتواى زير را از نظر م_ى گ_ذراني__م :

_ در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله آمده است: «اَلْمُسْلِمُ اَخُوالْمُسْلِمِ، لايَظْلِمُ__هُ، وَ لا يَخْذُلُهُ، وَ لا يُسَلِّمُهُ : مسلمان برادر مسلمان است، هرگز به او ستم نمى كند ، دست از ياريش بر نم_ى دارد و او را در برابر ح__وادث تنها نم__ى گ__ذارد » . (1)

_ در حديث ديگرى از همان حضرت صلى الله عليه و آله نقل ش_ده : « مَثَلُ الاَْخَوَينِ مَثَلُ الْيَدَيْنِ يَغْسِلُ اِحْداهُمَا الاْخَرَ : دو برادر دينى همانند دو دستند ك_ه هر كدام ديگرى را

1 و 2- « المحجة البيضاء » ، جلد 3 ، صفحه 332 و 319 .

(40) رفاقت و دوستى

مى شوي__د،» يعنى با يكديگ__ر كمال همكارى را دارند و عيوب هم را پاك م__ى كنن__د .(1)

_ امام صادق مى فرمايد : « اَلْمُؤْمِنُ اَخُو الْمُؤْمِنِ ، كَالْجَسَدِ الْواحِدِ ، اِذَا اشْتَكى شَيْئا مِنْهُ وُجِدَ اَلَمُ ذلِكَ فى سائِرِ جَسَدِهِ وَ اَرْواحُهُما مِنْ روُحٍ واحِدَةٍ : مؤمن برادر مؤم__ن است و همگى به منزله اعضاء يك پيكرند ، كه اگر عضوى به دردآيد، ديگر عضوها را نمان_د ق_رار و ارواح همگ_ى آن ها از روح واح_دى گرفت___ه ش_ده اس__ت » .(2)

_ در پايان اين بحث به روايتى اشاره

مى كنيم كه از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله درباره

1- « اصول كافى » ، جلد 2 ، صفحه 133 .

اهميت اخوت اسلامى و حقوق سى گانه مؤمن (41)

حقوق سى گانه مؤمن بربرادرمؤمنش نقل شده كه از جامع ترين روايات در اين زمينه است:

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود : « مسلمان بر برادر مسلمانش سى حق دارد كه برائت ذمه از آن ح__اص__ل نمى كن__د ، مگ__ر به اداى اين حق__وق ي__ا عف_و كردن برادر مسلمان او :

1 _ لغ_زش ه___اى او را ببخش___د . 2 _ در ناراحتى ها نسبت به او مهربان باشد .

3 _ اس_____رار او را پنه___ان دارد . 4 _ اشتب___اه___ات او را جب____ران كن_____د .

5 _ ع____ذراو را ب_پ____ذي______رد . 6 _ در براب_ر بدگوي__ان ، از او دف__اع كن__د .

7 _ همواره خيرخواه او ب_اش___د . 8 _ دوست_____ى او را پاس_____دارى كن____د .

9 _ پيم_ان او را رع_اي__ت كن____د . 10 _ در ح_ال م_رض از او عي____ادت كن__د .

11 _ در ح____ال م_____رگ ، ب____ه تشي_ي______ع او ح__اض__________ر ش______ود .

12 _ دعوت او را اج__اب__ت كن__د . 13 _ ه____دي______ه او را بپ____ذي_________رد .

14 _ عط_اى او را ج____زا ده____د . 15 _ نعم_____ت او را شك_____ر گ____وي_____د .

16 _ در ي____ارى او بك_وش_____د . 17 _ ن__ام_____وس او را حف____ظ كن_______د .

18 _ ح_اج_____ت او را ب___رآورد . 19 _ براى خواست__ه اش شف__اع__ت كن____د .

20 _ عطس__ه اش را تحي_ت گويد . 21 _ گمش___ده اش را راهنم__اي____ى كن____د .

(42) رفاقت و دوستى

22 _ س__لام_ش را ج_واب ده_د . 23 _ گفت___ه او را نيك_و شم___رد .

24 _ انع_ام او را خ_وب قرار دهد . 25 _ سوگندهايش را تصديق كند.

26 _ دوست_____ش

را دوس___ت دارد و ب___ا او دش_من____ى ن_كن______د .

27 _ در يارى او بك_وش_د ، خواه ظالم باشد يا مظلوم : اما يارى او در حالى كه ظالم باشد ، به اي_ن است كه او را از ظلمش ب_ازدارد و در ح_ال_ى ك_ه مظل__وم اس__ت ، ب___ه اين است كه او را در گرفتن حقش كمك كند .

28 _ او را در برابر حوادث ، تنها نگذارد .

29 _ آن چ__ه را از نيكى ه__ا ب_راى خ____ود دوست دارد براى او دوس__ت ب_____دارد .

30 _ آن چ__ه از ب__دى ه__ا ب__راى خ__ود نمى خ__واه__د ب_راى او نخ__واه_____د » .(1)

1- « بح__ار الانوار » ، جلد 74 ، صفحه 236 .

اهميت اخوت اسلامى و حقوق سى گانه مؤمن (43)

ديدگاه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام درباره «دوستى»

به راستى سخنان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و ائمه طاهرين عليهم السلام دانشگاه علمى بزرگى است كه درس هاى ارزشمندى را در هر فن به اختيار اجتماع مى گذارد. سخنان آن ها مشتمل بر مقاصد بلند و معانى ژرف و داراى افقى گسترده است، آنان به علل مشكلات اجتماعى آگاه بوده اند و آن ها را توجيه كرده و بهترين راه هاى حل آن ها را براى مردم بيان كرده اند تا آن جا كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «خوبتران شما خوشخوتران شمايند، همان هايى كه با ديگران و ديگران با آن ها انس مى گيرند» .(1)

نيز فرموده است: «هيچ بنده اى برادرى در راه خدا به دست نمى آورد جز اين كه

1- مست____درك، 8/451 ؛ بح_____ارالان_____وار، 74/149 .

(44) رفاقت و دوستى

خ_داوند درج_ه اى در بهش_ت ب_راى او ب_ر پ__ا مى كند».(1)

نيز فرموده است: «مؤمن رفيق و همراه است و با او انس مى گيرند و در كسى كه انس نمى گي_رد و با او انس نم_ى گيرند سودى نيست» .(2)

نيز فرموده است: «دوستى

مؤمن نسبت به مؤمن به خاطر خداوند بزرگ ترين بخش ايم__ان است، بداني__د كسى كه به خاط__ر خداوند دوس__ت بدارد، دشم__ن بدارد، ببخشد و ي__ا ب___ازدارد او از برگزيدگ__ان خداون__د اس___ت» .(3)

1- مستدرك الوسائل، 8/323 ؛ احياء علوم الدين، 2/110 .

2- مستدرك، 8/450 ؛ جامع السعادات، 2/255 و 3/196 .

ديدگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام درباره دوستى (45)

پيشواى مسلمانان على بن ابى طالب عليه السلام فرموده است: «مردم برادران يكديگرند و كس__ى كه برادريش در غي__ر رضاى خدا باشد برادرى او دشمن__ى است و اي__ن مضمون قول خ_داوند اس_ت كه «اَلاَْخِ_لاّءُ يَوْمَئِ_ذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَ_دُوٌّ الاَّ الْمُتَّقي__نَ».(1)

نيز فرموده است: «با مردم معاشرت كنيد تا اگر بر اين حال بميريد بر شما بگريند و اگ_ر زن_ده ب_وديد مشت_اق شم_ا باشن_د» .(2)

نيز فرموده است: «خوشا به حال كسى كه براى فرمانبردارى خدا با مردم انس مى گيرد و آن ها نيز با او انس مى گيرند» .(3)

نيز فرموده است: «بر شما باد به برادران و دوستان چه آن ها در دنيا و آخرت سرمايه اند». (1)

1- بح__ارالان___وار، 69/240 ؛ بح__ارالان___وار، 74/152 .

2- 67 / زخرف: دوستان در آن روز دشمن يكديگرند جز پرهيزگاران .

3- بحارالانوار، 74/167 .

4- بح_ارالانوار، 78/56 .

(46) رفاقت و دوستى

ني__ز فرم__وده اس__ت: «دي_دار ب_رادران غنيم__ت بزرگ__ى است هرچن__د ان__دك ب__اش____د» .(2)

نيز فرموده است: «ناتوان ترين مردم كسى است كه از به دست آوردن دوست نات__وان باشد و ناتوان تر از او كس__ى است كه يكى از دوستان__ى را كه يافت__ه اس__ت رها سازد» .(3)

1- بحارالانوار، 75/251 .

2- اص__ول كافى، 2/179 .

3- الحكم، 1/137 ؛ نهج البلاغه صبحى صالح /470 .

ديدگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام درباره دوستى (47)

همچني___ن ف___رم___وده است: «دي_دار دوست_ان سب_ب دوام ش____ادى اس__ت»

.(1)

امام صادق عليه السلام فرموده است: «كسى كه دوستى و دشمنى او به خاطر خدا باشد و ب__ه خ__اط___ر او ببخش_د و ب_ازدارد او از جمل_ه كس_انى اس__ت ك__ه ايم__ان____ش كام__ل اس___ت» .(2)

نيز فرموده است: «هيچ يك از شما به حقيقت ايمان نمى رسد مگر آن گاه كه دورترين افرادخلق را نسبت به خود به خاطر خدا دوست داشته و نزديك ترين كسانش را به خاطر او دشمن بدارد» .(3)

نيز فرموده است: «از مزاياى آدمى در نزد خداوند محبت اوست نسبت به ب___رادران____ش».(1)

1- الحك_______م، 1/470 .

2- بحارالانوار، 69/238 .

3- بحارالانوار، 78/252 .

(48) رفاقت و دوستى

نيز فرموده است: «در دنيا دوستان زياد به دست آوريد چه آن ها در دنيا و آخرت سود مى رسانند اما در دنيا نيازهايى را رفع مى كنند و در آخرت دوزخيان مى گويند: فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ . وَ لا صَديقٍ حَمِيمٍ».(2) (3)

نيز فرموده است: «در صدد اف__زايش دوست__ان ب__اشيد چ__ه ه__ر مؤمنى را دعاى مستج__اب__ى اس__ت» .(4)

همچنين فرموده است: «دوست زياد براى خود فراهم كنيد چه براى هر مؤمنى امك_ان شفاعتى است».(5)

1- بحارالانوار، 74/397 .

2- 101 و102 / شعراء: (افسوس كه امروز) شفاعت كنندگانى براى مانيست ونه دوست گرم و پرمحبتى .

3- مصادق_ة الاخوان /46 .

4- مصادق_ة الاخوان /46 .

ديدگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام درباره دوستى (49)

همچنين فرموده است: «آرامش در سه چيز است: همسر سازگار، فرزند نيكوكار و دوست باصفا» .(1)

مردى در حضور امام باقر عليه السلام گفت: خداوندا! ما را از همه آفريدگانت بى نياز كن. امام عليه السلام فرمود: اين طور مگو ليكن بگو: «خداوندا! ما را از اشرار آفريدگانت بى نياز فرما، چه مؤمن از دوست خود بى نياز نيست» .(2)

امام رضا عليه السلام فرم__وده است: «كسى كه در راه خ__دا دوستى به دس__ت آورد غرفه اى

در بهش___ت كس___ب ك___رده اس__ت» .(3)

1- مص_ادقة الاخوان /46 .

2- بحارالانوار، 75/231 .

3- تحف العقول /213 .

4- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال /182 ؛ مسندالامام الرضا عليه السلام ، 1/299 .

(50) رفاقت و دوستى

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد ؟

دوست جايگاه اسرار و خاستگاه آرزوهاست از اين رو لازم است خوشرفتار، خوش نيّت، پاكنهاد و از صفات خوب برخوردار باشد تا دوست وى به وسيله او هدايت شود و به او تأسّى كند، چه تأثير دوست بسيار زياد است و گزافه نيست اگر بگويم: دوست خوب بزرگ ترين مؤثر در زندگى انسان و تشكيل دهنده اوست و اى بسا شخص شايسته اى كه در نفوس ياران و دوستان خود نفوذ و تأثير كرده و آن ها نيز در زمره افراد صالح و شايسته درآمده اند. همچنين بسا فرد ناشايست كه بر اثر نفوذ در همنشينان و دوستان خويش، آن ها را نيز ناصالح و ناشايست نموده است. اين موضوع امرى ثابت و غير قابل ترديد است و واقعيت و وجدان و مشاهده آن را تأييد و رخدادهاى بسي__ار در هر زمان و مك__ان آن را اثب__ات و انديشمندان گذشت__ه و ح__ال بر آن تصريح كرده اند .

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟ (51)

درباره اين امر به سبب اهميت و تأثير فوق العاده اى كه در زندگى انسان از نظر سعادت و شقاوت او دارد. نصوص بسيارى از پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام به ما رسيده است كه مردم را ترغيب مى كند شايستگان و مخلصان را به دوستى ب__رگ__زينن__د و از همنشين__ى و رف__اق_ت با ب__زهك__اران و فس__ادگران بپ__رهي__زند .

پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و ائمّه عليهم السلام دراين باره به ترغيب و تحذير اكتفاء نفرموده بلكه صفاتى را كه براى دوست

شايسته لازم است بيان و روشن كرده اند كه چه كسى سزاوار رفاقت و دوستى است. همچنين صفات همنشين بد و كسى را كه لازم است انسان ازاو دورى و كناره گيرى كند توضيح داده اند. احاديثى كه در اين باره وارد شده بسيار زياد است كه نمى توان آن ها را شماره كرد و يا در اين مختصر مورد بررسى قرارداد، ليكن ما به ان__دازه اى از آن احاديث نق__ل مى كنيم كه بتوانيم تصويرى از دوست شايست__ه را ارائه بدهيم تا او را جستج__و كرده و به دوست__ى برگزينيم و دوس_ت ب__د و ناشايس__ت را نش__ان بدهي__م ت__ا از او دورى جست__ه و پرهي__ز كني__م:

پيامبر بزرگوار صلى الله عليه و آله فرموده است: «از دانشمندان بپرسيد و با حكيمان گفتگو كنيد و با فقيران همنشين شويد» .(1)

(52) رفاقت و دوستى

اين دستور براى آن است كه پرسش از دانشمندان سبب تهذيب نفس و پاكيزگى عقل و گفتگو با حكيمان و خردمندان موجب روشنى فكر و همنشينى با فقرا، باعث س__رك__وب_ى نف__س اس__ت.

اميرمؤمنان عليه السلام فرموده است: «بدانيد همنشينى با دانشمند و پيروى از او آيينى است كه بايد بدان پايبند بود، فرمانبردارى از او وسيله كسب حسنات و محو سيئات و اندوخته اى براى مؤمنان و بلن__دى من__زلت آنان در حال زندگى و مرگ آن ه__ا و سبب آن است ك__ه مؤمن به هنگ__ام م__رگ به نيك__ى ي__اد ش__ود» .(1)

1- تح___ف العق_____ول /28 .

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟ (53)

نيز فرموده است: «جز با خردمند پرهيزگار معاشرت مكن و جز با دانشمندان پاكدل همنشين مباش و راز خ__ود را تنه_ا به مؤمن وف_ادار بسپار» .

امام زين العابدين عليه السلام فرموده است: «محفل صالحان و شايستگان سبب هدايت و صلاح ؛

و آداب و رفتار دانشمندان موجب افزايش خرد است» .(2)

امام صادق عليه السلام فرموده است: «هركس در كار سفيهان و نابخردان مداخله كند حقير و كوچك مى شود و كسى كه با دانشمن_دان معاشرت كن_د بزرگ و محترم مى گردد».(3)

از اين رو لقمان فرزندش را تشويق مى كند كه با دانشمندان همنشينى و معاشرت كند تا از اين راه دانشى سودبخش و تربيتى برجسته و شرافتى بزرگ به دست آورد. او به فرزندش پند مى دهد كه «اى پسرك من با دانشمندان همنشين باش و در برابر آن ها زانو بزن چه دل ها با شنيدن حكمت زنده مى شود چنان كه زمين مرده با باران هاى تند زندگى را از سرمى گيرد» .

1- بحارالانوار، 1/175 .

2- تحف العقول، /205 .

3- بحارالانوار، 75/202 .

(54) رفاقت و دوستى

نيز لقمان به او گفته است: «كسى كه در جاهاى بد وارد شود متهم مى گردد و كسى كه با رفيق بد معاشرت كند سالم نمى ماند و آن كه با دانشمندان همنشينى كند سود مى برد». هرگاه نتوانى با دانشمندان و حكيمان همنشين باشى بر توست با ديگر مردم كه صالح و پرهيزگار باشند معاشرت كنى چه آن ها براى تو در سختى ها پناهگاه و در آسودگ__ى و رفاه زيب و زيورن__د چنان كه پبامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «بر شما باد ب__ه دوست_ان راستي_ن چ_ه آن ه_ا براى شم__ا به هنگام رف__اه زيور و در وق__ت بلا پناه و م__ان_ع ان_د» .(1)

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟ (55)

نيز پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در وصيت خود به ابن مسعود فرموده است: «بايد همنشينانت نيكان و دوستانت پرهيزگاران پارسا باشند چه خداوند متعال در كتابش فرموده است: "اَلاَْخِلاّءُ يَوْمَئِ_ذٍ بَعْضُهُ_مْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ اِلاَّ الْمُتَّقِيْنَ"»(2) و در

وصيّت خود به اباذر فرموده است «اى اباذر جز با مؤمن دوستى مكن» .(3)

نيز فرموده است: «خوشبخت ترين مردم كسى است كه با مردم بلندنظر و بزرگوار معاشرت كند» .(1)

1- بحارالانوار، 71/186.

2- بحارالانوار، 74/100 ؛ الزخرف /67 .

3- بحارالانوار، 74/84 .

(56) رفاقت و دوستى

نيز: «ه__رگ__اه م__ردى را دي__دي__د كه در دني_ا زه__د به او داده ش__ده به او تق_رب ج__ويي__د چه او الق_اى حكم_ت مى كن_د» .(2)

نيز «تنها با كسى همنشينى كنيد كه شما را از پنج چيز به پنج چيز فرامى خواند: از ش__ك به يقي__ن، از خود برتربينى به ف__روتنى، از دشمن__ى به دوست__ى، از رياك__ارى به اخ__لاص و از محب__ت دني_ا ب_ه زهد» .(3)

نيز: «هر كس با مردم داد و ستد كند و به آن ها ستم نورزد و با آن ها سخن گويد و دروغ نگويد و به آن ها وعده دهد و تخلف نكند او از كسانى است كه جوانمرديش كامل و عدالتش آشكار و برادريش واجب است» .(4)

از آن حضرت پرسش شد كدام همنشين افضل است؟ فرمود: «كسى كه هرگاه (ني__ازت را) اظهار كن__ى ي__اريت كند و اگر فرام__وش كرده باش__ى به يادت آورد» .(1)

1- بحارالانوار، 71/185 .

2- بحارالانوار، 70/311 .

3- بح_ارالانوار، 71/188 .

4- اص_ول كافى، 2/239 .

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟ (57)

امير مؤمنان عليه السلام فرموده است: «معاشرت با خردمندان موجب اصلاح اخلاق است».(2)

نيز: «با اهل فضيلت معاشرت كن تا برترى يابى» .(3)

نيز: «همنشينى با خردمندان شرافت را مى افزايد» .(4)

ني_ز: «دوستى با نيكان موجب شرف و رفاقت با بدان باعث تلف و نابودى است» .(5)

1- تحف العقول /25 ؛ بحارالانوار، 77/140 .

2-بحارالانوار، 1/160 .

3-الحك_____م، 2/7 .

4- الحك________م، 2/7 .

5- الحكم، 2/322 .

(58)

رفاقت و دوستى

نيز: «ب____ا نيك____ان رف_اق___ت ك__ن ت____ا از ب___دان ايم___ن ب_اش____ى» .(1)

نيز: «بهترين ياران كسى است كه تو را به راه خير و نيكى راهنمايى كند» .(2)

نيز: «همنشي__ن نيكوكاران باش تا از آن__ان باشى و از بدك__اران دورى كن تا از آن ها جداباشى».(3)

امام حسن عليه السلام در وصيت خود به جنادة بن اميه فرموده است: «هرگاه نيازمندى تو را به رفاقت با كسانى مايل سازد با كسى مصاحبت كن كه هرگاه با او رفاقت كنى زيورت، و اگر او را خدمت كنى نگهدارت، و اگر از او كمك بخواهى كمك كارت باشد و

1- الحكم، 1/547 .

2- الحكم، 1/453 .

3- الحك__م، 1/83 .

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟ (59)

هرگاه سخن گويى تصديقت كند، و اگر يورش برى پشتيبانت باشد و اگر بخواهى بخشش كنى تو را كمك كند، و اگر رخنه اى در كارت پديدآيد آن را مسدود سازد، و اگر كار نيكى از تو ببيند آن را بر زبان آورد، و اگر از او چيزى بخواهى به تو ببخشد، اگر خاموشى گزينى او آغاز سخن كند، اگر حادثه ناگوارى برايت روى دهد با تو همدردى و مواسات كند، همان كسى كه بدى و ستم و آزارى از او به تو نمى رسد، و بر اثر او راه ها بر تو مشتبه نمى گردد، و در برابر حقايق امور تو را خوار نمى سازد، و اگ_ر در ح_ال تقسي_م چي_زى ن_زاع__ى مي_ان شم__ا اتّف_اق افت_د ت_و را ب_ر خ__ودش ت_رجي_ح دهد» .(1)

ام__ام زين العاب__دي__ن عليه السلام فرم__وده است: «همنشينى با نيك__ان انس__ان را ب__ه نيك__ى ف_رامى خواند» .(2)

امام باقر عليه السلام فرموده است: «اگر بخواهى بدانى كه آيا در تو خيرى است

به دلت بنگر

1- بحارالانوار، 32/539 .

2- تحف العقول /205 .

(60) رفاقت و دوستى

چنانچه مطيعان خدا را دوست و اهل معصيت را دشمن مى دارى به يقين در تو خيرى است. خداوند تو را دوست مى دارد. و اگر اهل طاعت را دشمن و معصيت كاران را دوست دارى بى شك در تو خيرى نيست و خداوند تو را دشمن مى دارد چه انسان با كسى محشور مى شود كه او را دوست مى دارد» .(1)

نيز فرموده است : «با حكمت ترين مردم كسى است كه از نادانان بگريزد و سعادتمندترين مردم آن كه با افراد كريم و بزرگوار همنشين شود و خردمندترين مردم كسى است كه در مدارا با مردم استوارتر باشد» .(2)

امام صادق عليه السلام فرموده است : «همنشينى با دينداران موجب شرف دنيا و آخرت است» .(1)

1-مصادقة الاخوان، ج /50، 1/50 .

2- امالى الصدوق /27 .

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟ (61)

نيز: «بر تو باد به داشتن دوستان راستين چه آنان به هنگام آسودگى و رفاه ذخيره اند و در وقت سخت_ى و بلا سنگر و سپرند. و در گفتار خود با كسانى مشورت ك_ن ك__ه از خ_دا بت_رسند، و دوست_ان_ت را ب_ه ان_دازه تق_واى آن ه_ا دوس__ت ب_دار» .(2)

نيز: «با كسى دوستى كن كه زينت تو باشد، و با كسى كه تو زينت او باشى دوستى مكن» .(3)

1- اص___ول كافى، 1/39 .

2- تحف العقول /274 ؛ بحارالانوار، 71/187 .

3- بحارالانوار، 76/267 .

(62) رفاقت و دوستى

از آنچه گذشت دانسته شد دوست صالح و شايسته اى كه انسان را در همه ادوار و احوال سود مى رساند چه كسى است اينك اى برادر مسلمان با ما همگام باش تا به آن همنشين بدى كه

واجب است همچون گريز از شير و فرار از دشمن و پرهيز از بيمار از او بگري__زى تو را آگ_اه كنم زيرا او از همه سو به تو زيان مى رساند.

از جمله آن كه :

1 _ در شهرت و آوازه مؤثر واقع مى شود و شكّ و ترديد را درباره ات برمى انگيزد زيراتوبه او شناخته وبه او نسبت داده مى شوى چنان كه اميرمؤمنان على ابن ابى طالب عليه السلام فرموده است: «زينهار از همنشين بد چه تو به او شناخته مى شوى» .(1)

نيز فرموده است: «با كسى كه عيب هاى مردم را بازگو مى كند همنشين مباش تا از شك كنندگ__ان به شمار آي__ى و با فاج__ر و بدكار رفاق__ت مكن تا متهم ديده شوى» .(2)

1- بحارالانوار، 71/199 مضمون .

2- بح_ارالانوار، 75/10 .

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟ (63)

امام حسين عليه السلام فرموده است: «همنشينى با فرومايگان شر و مجالست با فاسقان و بدكاران موجب برانگيختن شك است» .(1)

امام صادق عليه السلام فرموده است: «با بدعتگذاران مصاحبت نكنيد تا در نظر مردم يكى از آن ها به شمار نيايي__د،» (2) پيامبر خ__دا صلى الله عليه و آله فرموده اس__ت: «انس__ان بر آيين دوس___ت و همنشين خوي__ش اس_ت» .(3)

2 _ ممكن است خداوند بر دوست تو خشم خود را نازل كند و به سبب همنشينى و نزديكى تو با او عذاب خداوند تو را نيز فراگيرد چنان كه امام موسى بن جعفر عليه السلام به

1- بحارالانوار، 71/194.

2- اصول كافى، 2/375 .

3- نهج الفصاحة، /624 .

(64) رفاقت و دوستى

مردى فرمود: «چرا تو را در نزد عبدالرحمان بن يعقوب مى بينم؟»، عرض كرد او خالوى من است، فرمود: «او درباره خدا گفتارى بس نادرست دارد، خداوند را كه هرگز به وصف درنمى آيد توصيف مى كند، يا با او بنشين و ما

را و يا با ما بنشين و او را ترك كن». عرض كرد: او هرچه مى خواهد مى گويد آيا هرگاه آنچه را او مى گويد نگويم و بدان معتقد نباشيم از بابت او گناهى بر من است، امام عليه السلام فرمود: «آيا نمى ترسى بلايى نازل شود و همه شما را فراگيرد» .(1)

3 _ او افكار و اخلاق شما را دگرگون مى كند و بر دين و اعتقادات شما تأثير مى گذارد، بسا مردى كه قربانى اقربان و همنشينان خود شده و در نتيجه با روش آن ها سازگار و با انديشه هاى آن ها دمساز گرديده و اخلاق و رفتار آن ها را در پيش گرفته اس__ت، از اين رو پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است : «انسان بر آيين دوست خويش است

1- بح____ارالانوار، 71/195 .

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟ (65)

پس هريك از شم_ا باي_د بنگ_رد با چ_ه كس__ى دوست__ى مى كن__د» .(1)

اميرمؤمنان عليه السلام فرموده است: «همانا همنشين بد همنشين خود را دگرگون م_ى كن_د».(2)

همچنين فرموده است: «گمراه شد آن كه به اشرار اعتماد كرد» .(3)

نيز: «با احمق همنشين مشو چه او كردارش را براى تو مى آرايد و دوست دارد مانند او باشى» .(4)

نيز: «با دنيادوستان همنشينى مكن، چه اگر نادار باشى تو را اندك شمارند و اگر دارا ب__اشى ب_____ه ت_____و حس___________د ورزن____________د» .(1)

1- بحارالانوار، 71/192 .

2- بحارالانوار، 42/203 .

3- الحك_______م، 1/570 .

4- هم__ان م__أخذ، /177.

(66) رفاقت و دوستى

نيز: «تباهى اخلاق، آميزش با سفيهان و نابخردان است».(2)

نيز: «دوس__ت آدم ن__ادان، در مع__رض ه_لاكت اس__ت».(3)

نيز: «ب___ا ب_______ى خ_____رد همنشين____ى مك_________ن» .(4)

نيز: «ت_ا مى ت_وان_ى از ف___روم__اي____ه احم__ق بگ_ري_ز» .(5)

نيز: «دشم__ن دان__ا بهت__ر از همنشي__ن احم____ق است» .(6)

1- همان مأخذ178.

2- بح_____ارالان____وار، 75/82 .

3- الحكم، 1/557 ؛

الغرر 203 .

4- الحكم، 2/178؛ الغرر 332 .

5- بح___ارالان____وار، 71/187 .

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟ (67)

ني_ز: «همنشين_ى ب_ا ه_وسبازان قرآن را از ياد مى برد و شيطان را حاضر مى گرداند» .(1)

نيز: «حق را بگو و به پرهيزگاران تقرب جو، و از فاسقان دورى و از منافقان پ_رهي_ز ك_ن و با خي_انت ك__اران همنشين__ى مك_ن» .(2)

نيز: «مسلمان بايد از دوستى با دروغگو دورى جويد چه او دروغ مى گويد تا آن جا كه هرگاه راست بگويد از او باور نمى شود» .(3)

از آن حض__رت پرسش شد: كدام رفي__ق بدتر اس__ت؟ فرم__ود: «كسى كه نافرمانى خ___داون___د را در نظ___ر ت__و بي___اراي___د» .(4)

1-الحك_________________م، 2/23 .

2- الحك__م، 2/322 ؛ تح__ف العقول /151 ؛ بح___ارالانوار، 77/291 .

3- بحارالانوار، 77/271 و 78/64 .

4- مصادقة الاخوان، 1/78 .

5- 5920000 بحارالانوار، 75/190 .

(68) رفاقت و دوستى

به كميل بن زياد نخعى فرمود: «اى كميل! در همه احوال حقّ را بگو، پرهيزگاران را ياور باش و از فاسقان دورى گزين. اى كميل! از منافقان اجتناب كن و با خيانت كاران همنشين مباش. اى كميل! باكى نيست كه بدانى دوست تو در باطن كيست. اى كميل! ب__رادر تو كيست؟ برادرت كس__ى است كه در هنگ__ام سختى تو را تنه__ا نگ__ذارد و اگ__ر لغ__زش__ى كنى دست از حمايت تو بازندارد و چون از او پرسش كنى ت___و را ف____ريب ن____ده_د». (1)

على عليه السلام بر فراز منبر كوفه ضمن خطبه خود فرمود: «اى گروه مسلمانان! مسلمان بايد با مسلمان دوستى كند و ب__ا ف__اجر و احم__ق و دروغگو رف__اقت نكند، چه فاجر و ب__دك__ار ك__ردار ب_د خود را ب__راى ت__و مى آراي__د و آمد و شد او نزد تو ب__رايت نن______گ و

رس__وايى اس_____ت.

1- تحف العقول /116 .

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟ (69)

اما احمق از تو فرمان نمى برد و تو را راهنمايى نمى كند و نمى تواند بدى را از تو دورگرداند و بسا بخواهد به تو سود رساند درحالى كه به تو ضرر مى رساند، دوريش بهت_ر از ن_زديكى و خ_اموشيش بهتر از سخن گفتن و مرگش بهتر از زنده بودن اوست.

اما دروغگو هرگز به تو سود نمى رساند و اسباب دشمنى برايت فراهم مى سازد و كينه ات را در دل ها فراهم مى كند و راز تو را آشكار مى گرداند و وقايع برخى از مردم را براى برخى ديگر بازگو مى كند» .(1)

آن حضرت به فرزندش امام حسن عليه السلام مى فرمايد: «اى فرزندم! از دوستى با احمق بپرهيز چه او مى خواهد به تو سود رساند ليكن به تو ضرر مى رساند و از دوستى با

1- مصادقة الاخوان /80 .

(70) رفاقت و دوستى

بخيل دورى كن زيرا او آنچه را كه از هرچيز ديگر بدان محتاج ترى از دسترس تو دور مى گردان__د و از دوستى با فاجر بپرهي__ز چه او تو را در برابر ان__دك چي__زى مى فروشد و زينهار از دوستى با دروغگو چه او همچون سراب است، دور را به تو نزديك و نزديك را به تو دور نشان مى دهد». (1)

اما فاجر و بدكار: عمل خود را برايت مى آرايد و دوست دارد تو هم مانند او باشى و در امر دين و آخرت به تو كمك نمى كند همنشينى او همراه با بدرفتارى و خشونت و ورود او بر تو ماي__ه ننگ و رسواي_ى توست.

اما احمق: او هرگز تو را به كار خوبى راهنمايى نمى كند و اميدى به او نيست كه بدى را

از تو دور سازد هرچند در اين راه بكوشد و بسا كه بخواهد به تو سود رساند ليكن ضرر مى رساند از اين رو مرگش بهتر از زندگى و خاموشيش بهتر از سخن گفتن و دوريش بهتر از نزديكى مى باشد.

1- الحكم، 1/318 ؛ الغرر /75 .

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟ (71)

اما دروغگو: تو با او هرگز زندگى گوارايى نخواهى داشت، وى پيوسته امور تو را براى ديگران نقل و اوضاع ديگران را برايت بازگو مى كند تا آن جا كه اگر سخن راستى بگوي__د كسى ب__اور نمى كن__د، م__ردم را به دشمن__ى با يكديگ__ر تشويق مى كن__د و كين_ه در دل ها پديد مى آورد. بن_ابراين از خ_داوند بترسيد و درب_اره خود بينديشيد .(1)

ام__ام باق__ر عليه السلام فرم__وده اس__ت: «كس__ى ك__ه ب__ا رفي__ق ب__د همنشي___ن مى ش__ود سال___م نمى مان_د».(2)

1- تحف العقول /250 مصادقة الاخوان /78 .

2- بح________ارالان_____________وار، 71/191 .

(72) رفاقت و دوستى

از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرموده است: «پدرم على بن الحسين عليه السلام به من گفت: بنگر با پنج تن همنشينى نكنى و با آن ها سخن نگويى و در هيچ راهى آن ها را همراهى نكنى. گفتم: اى پدر! آن ها چه كسانى هستند؟ به من آنان را بشناسان. فرمود: بپرهيز از همنشينى با دروغگو چه او مانند سراب دور را به تو نزديك و نزديك را به تو دور نشان مى دهد و زنهار از رفاقت با فاسق، زيرا او تو را به لقمه اى يا به كمتر از آن مى فروشد و بپرهيز از رفاقت با بخيل چه او تو را با مال خود در سخت ترين نيازى كه پيدا مى كنى يارى نمى كند و بپرهيز از رفاقت با احمق زيرا او مى خواهد

به تو سود رساند ليكن به تو ضرر مى رساند و زنهار از مصاحبت با قطع كننده رحم چه من او را در سه جا از كتاب خدا ملعون يافتم. خداوند فرموده است: "فَهَلْ عَسَيْتُمْ انْ تَوَلَّيْتُمْ أنْ تُفْسِدُوا فِى الاَْرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أرْحامَكُمْ اُوْلئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللّه ُ فَأصَمَّهُمْ وَ أعْمى

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟ (73)

أَبْصارَهُمْ"» .(1) و نيز فرموده است: «اَلَّذينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَاللّه ِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أمَرَاللّه بِهِ أن يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِى الاَْرْضِ اُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدّارِ».(2) و نيز فرموده است: «اَلَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْ_دَ اللّه ِ مِ__نْ بَعْ__دِ مِيث__اقِهِ وَ يَقْطَعُ__ونَ م__ا أمَ__رَ اللّه ُ بِهِ أنْ يُ_وصَلَ وَ يُفْسِ___دُونَ فِ___ى الاَْرْضِ اُولئِ__كَ هُ__مُ الْخ___اسِ__رُونَ». (3) (4)

1-22و23/محمّد:امّااگرروگردان شويدآياجزاين انتظارمى رودكه درزمين فسادوقطع رحم كنيد.آن هاكسانى هستند كه خداوند از رحمت خويش دورشان ساخته گوش هايشان راكر و چشم هايشان راكوركرده است.

2- 25 / رعد: آن ها كه ميثاق الهى را پس از محكم كردن مى شكنند و پيوندهايى را كه خدا دستور برقرارى آن راداده قطع و درروى زمين فسادمى كنند لعنت و بدى (مجازات) سراى آخرت براى آن هاست.

3- 27 / بقره. آنانى كه پيمان خدا را پس از آن كه محكم ساختند مى شكنند و پيوندهايى را ك_ه خ_دا دست_ور داده ب_رق_رار س_ازند قط_ع و در جه_ان فس_اد مى كنند آن ها زيانكارانند .

(74) رفاقت و دوستى

ني__ز فرموده است: «بپرهيز از همنشين با گنهكاران و كمك به ستمگران و همسايگ_ى ب_ا فاسق_ان، از فتنه آن ها برح__ذر باش و از فض__اى آن ه__ا دورى كن». (1)

ني__ز فرم__وده اس__ت: «ب__ا چه__ار ت__ن همنشين__ى و دوست__ى مك__ن: احمق، بخيل، ت_رس___و و دروغگ__و.

اما احمق: او مى خواهد به تو سود رساند ليكن زيان مى رساند. بخيل از تو مى گيرد و به

تو نمى دهد. ترسو: از تو و از پدر و مادرش مى گريزد و دروغگو: اگر هم راست بگويدكسى باور نمى كند» .(2)

امام صادق عليه السلام فرموده است: «و كسى كه از دوستى با احمق دورى نمى ورزد به

1- بحارالانوار، 71/197 .

2- امالى شيخ مفيد، 1/203 .

3- بحارالانوار، 71/192 .

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟ (75)

زودى اخلاق او را فراگيرد» .(1)

ني__ز: «ب_ا فاج__ر و بدك__ار رفاق__ت مك___ن چ__ه او فج__ور و ك__ردار ب__د خ___ود را ب__ه ت___و م__ى آم___وزد» .(2)

نيز: «بپرهيزي__د از همنشينى با اهل دني__ا چه در آن، دين شم_ا از ميان مى رود» .(3)

نيز: «همنشين شايسته و همنشين بد، مانند دارنده مشك و دمنده دم آهنگرى است، دارن__ده مش__ك يا آن را به تو مى ده__د و يا آن را از او مى خ__رى و يا از ب__وى خوش آن بهره من__د مى ش__وى. اما دمن__ده دم آهنگ__رى يا جام__ه ات را مى س__وزان__د و ي__ا از او ب__وى گن_دى مى يابى».

1- بح__ارالانوار، 71/191 .

2- بحارالانوار، 71/191 .

3- بح___ارالانوار 75/367 .

(76) رفاقت و دوستى

نيز: «بپرهيز از دوستى با احمق زيرا خوش ترين حالت تو از ناحيه او نزديك تري__ن چي__زى است ب__ه آن چ__ه ت__و را ب__دح__ال م__ى سازد» .(1)

نيز: «با فاجر و بدكار همنشين مباش تا او را به راز خود آگاه كنى و در كار خود با آن__ان___ى مش____ورت ك_ن ك__ه از خ_داون__د مى ترسند» .(2)

نيز: «از معاشرت با دنيا دوستان بپرهيزيد چه در آن دين خود را از دست مى دهيد و به دنبال آن دچار نفاق خواهيد شد و اين دردى زشت و منفور است كه بهبودى ناپذير است و موجب سخت دلى و سلب خشوع و فروتنى است» .(3)

نيز: «سه چيز است كه بر هر انسانى لازم است از

آن ها دورى كند: همنشينى با اشرار، گفتگو با زنان و نشستن با بدعتگذاران» .(1)

1- بحارالانوار، 74/196 .

2- اختصاص شيخ مفيد، 1/230 .

3- بحارالانوار ،72/367 .

چه كسى را بايد به دوستى برگزيد؟ (77)

نيز: «زنهار از اين كه با فرومايگان و سفلگان معاشرت كنى چه از سفلگان خيرى ب__ه دست نم__ى آي___د» .(2)

روش هاى تثبيت دوستى

روش هاى تثبيت دوستى

پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام در بيان آنچه برادرى براساس آن قراردارد و دوستى بر پايه هاى آن استوار است به هيچ روى فروگذارى نكرده و مردم را بدان ها آگاه و تشويق فرموده اند. چه رعايت آن ها موجب مزيد استحكام روابط برادرى و پيون_دهاى دوستى در ميان افراد اجتماع است.

1- تح_ف العق_ول ،235.

2- بحارالانوار، 84/103 .

(78) رفاقت و دوستى

1 _ دي__د و ب___ازدي_د

شايد زيباترين و دلپسندترين مظاهر وفادارى و دوستى ديدار دوستان از يكديگر و جويا شدن حال ايشان در خانه آن ها مى باشد و اين امر در دل دوستى كه به ديدارش مى روند بزرگ ترين اثر را به جا مى گذارد چه اين عمل نشانه دوستى صادقانه و گواه گرايش و هماهنگى و موجب استحكام پيوندهاى برادرى و دوستى است.از اين رو پيامبر بزرگوار صلى الله عليه و آله فرموده است: «ديدارها دوستى را مى روياند»(1) . آن حضرت و ائمّه عليهم السلام بر ديد و بازديد و مراوده تشويق فرموده و آن را از اعمالى شمرده اند كه انسان را به خداوند نزديك مى گرداند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «فرشته اى مردى را ديد كه بر در خانه اى ايستاده

1- بحارالانوار، 71/355 .

روش هاى تثبيت دوستى (79)

است به او گفت: اى بنده خدا در اين خانه چه حاجت دارى؟ پاسخ داد: در آن دوستى دارم كه مى خواهم به او سلام كنم، فرشته به او گفت: ميان تو و او پيوند خويشى نزديكى است يا نيازمندى تو را به اين كار وادار كرده است؟ پاسخ داد: من هيچ نيازى به او ندارم جز اين كه من در برابر پروردگار جهانيان نسبت به او متعهدم و ميان من او خويشى و قرابتى نزديك تر از اسلام نيست، فرشته گفت: من

فرستاده خداوند به سوى تو هستم او به تو سلام مى رساند و مى فرمايد: مرا ديدار كردى و من بهشت را برايت واجب ساختم و از خشم خود و آتش دوزخ تو را معاف كردم و اين به سبب آن است كه او را ب_ه خاطر م__ن دوس__ت داشت___ى» .(1)

نيز فرموده است: «كسى كه برادر مؤمن خود را در خانه اش ديدار كند خداوند مى فرمايد: تو مهمان و ديداركننده منى و پذيرايى تو بر عهده من است و به سبب آن كه او را دوست داشتى بهشت را برايت واجب كردم» .(1)

1- بحارالانوار، 71/354 .

(80) رفاقت و دوستى

على بن الحسين عليه السلام فرموده است: «كسى كه به خاطر خدا و رسيدن به وعده لقاى او دوستش را ديدار كند هفتادهزار فرشته او را مشايعت مى كنند و نداكننده اى از پشت سر او را مشايعت مى كند و ندا مى دهد: هان خوش باش و بهشت بر تو گوارا باد و هنگامى كه ب__ا دوست__ش مصافح__ه مى كن_د رحم__ت الهى س_رت_ا پ_اى او را ف_رامى گي_رد».(2)

امام باقر عليه السلام فرموده است: «هر مؤمنى براى ديدار برادر مؤمنش از خانه بيرون آيد در حالى كه دانا به حقّ او باشد خداوند براى هرگام او حسنه اى ثبت و سيئه اى محو مى كند و يك درجه او را بالا مى برد. هنگامى كه درخانه را مى كوبد درهاى آسمان به رويش بازمى شود و وقتى همديگر راديدار و مصافحه و معانقه مى كنند خداوند به آن ها نظر رحمت مى كند و دربرابر فرشتگان به آن ها مباهات فرموده مى گويد: به اين دو بنده ام بنگريد كه به خاطر من يكديگر راديدار و با هم آشتى مى كنند، حق است برمن كه پس از اين آن ها را به آتش عذاب نكنم و هنگامى كه او به خانه اش

بازمى گردد فرشتگانى به عدد نفس ها و گام ها و سخنانش او را بدرقه مى نمايند و پيوسته او را از بلاهاى دنيا و شدايد هولناك آخرت محافظت مى كنند».(1)

1- اصول كافى، 2/177 .

2- بحارالانوار، 71/350 .

روش هاى تثبيت دوستى (81)

2 _ سلام و مصافحه و معانقه

شك نيست هنگامى كه برادر دينى تو دوستانه به تو سلام مى كند و با گرمى دستت را مى فشارد و برادران__ه با تو معانقه و روبوسى مى كند احساس مى كنى وجودت را مي__ل و گراي__ش به او فراگرفته اس__ت چه سلام و مصافح__ه و معانق__ه نشان_ه دوستى و رمز برادرى اس__ت از اين رو به انج__ام دادن آن ه__ا امر و بدان ها تشويق شده است.

1- اصول كافى، 2/186 .

(82) رفاقت و دوستى

پيامب__ر خدا صلى الله عليه و آله فرم__وده است: «سوگن__د به آن كه جانم در دست اوست به بهشت داخل نمى شويد مگر آن گاه كه ايمان آوري__د و ايمان نمى آوري__د مگر زمانى كه ب__ا يكديگ__ر دوست__ى كني__د. ه__ان شم__ا را به چي_زى دلال__ت مى كن__م ك__ه اگ__ر آن را انج__ام دهيد با يكديگ__ر دوستى كرده اي__د و آن به ديگ__ران س__لام ك__ردن اس__ت» .

نيز فرموده است: «هنگامى كه يكديگر را ملاقات مى كنيد با سلام و مصافحه (دست دادن) دي__دار كنيد و زمان__ى كه پراكنده مى شويد با استغفار و (طلب آمرزش) از هم ج__دا شويد» .(1)

روش هاى تثبيت دوستى (83)

امام باقر عليه السلام فرموده است: «وقتى مؤمنان يكديگر را ديدار و مصافحه مى كنند خداوند به آن ها نظر رحمت مى كند و گناهانشان مانند برگ درختان از آن ها فرومى ريزد» .(2)

از اين رو درباره صفات پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده اند كه آن حضرت خود سلام و مصافحه را با اصحابش آغاز مى كرد و هنگامى كه با يكى از آنان مصافحه مى كرد دست__ش

را پيش از او بي__رون نمى كشيد .(1)

1- اصول كافى، 2/181 ؛ بحارالانوار، 76/28 .

2- اصول كافى، 2/180 .

(84) رفاقت و دوستى

3 _ دادن هديه به يكديگر

به يكديگر هديه دادن نيز از عوامل مهم ايجاد دوستى و نزديكى است و به وسيله آن دل ها از آلايش كينه ها پاك مى شود. بسا كسى كه در دل نسبت به دوست خود خشمگين است و نمى تواند آن را از دل خود بزدايد و كينه اش را از دل بيرون كند ليكن با تقديم هديه اى به او همه ناسازگارى ها برطرف مى شود و امور به روند طبيعى خود بازمى گردد و ابرهاى تيره و كدورت از دل آن ها برداشته مى شود و خداوند دل هاى آن ه__ا را از كينه ها پاك مى كن__د و در پرتو نعمت و احسان او دوست و برادر مى شوند. از اين رو مشاهده مى كنيم پيامبر خ__دا صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام اين امر را از نظر دور نداشت__ه بلك__ه توج__ه م__ردم را به اهمي__ت آن جلب ك__رده و فواي__د آن را ب__راى آن__ان ت__وضي___ح داده ان___د.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «از جمله گرامى داشت انسان نسبت به برادر

1- بحارالانوار، 68/15 .

روش هاى تثبيت دوستى (85)

مسلمانش آن است كه هديه او را بپذيرد و آنچه را برايش ميسر است به او هديه كند و به خاطر او خود را به زحمت نيندازد» .(1)

نيز: «به همديگ__ر هدي__ه بدهيد چه هدي__ه خشم و كين_ه را از دل بيرون مى برد» .(2)

نيز: «هدي__ه موجب دوستى و تجدي__د برادرى و زدودن كين__ه است، دوست__ى كنيد و ب__ه يك__ديگ__ر ه_دي_ه ب__دهي_د و ب__ه هنگ_ام ني_از ه_دي_ه بهت_رين چي__ز اس__ت» .(3)

نيز: «به همديگر هديه بدهيد چه هديه كينه ها را از دل بيرون مى كشد و دل را از

دشمن__ى و حس_د ته_ى مى س_ازد» .(4)

هديه همان گونه كه چيزى مادى است ممكن است گاهى امرى معنوى باشد در اين صورت ارزش آن بيشتر و اثر آن بزرگ تر است مانند اين كه به او سخن خوبى بگويد كه انديشه اش از آن روشنى گيرد، يا يكى از مسائل علمى را كه مورد نياز اوست در دسترس او بگذارد، يا به او پند و اندرزى دهد كه او را به صراط مستقيم و راه بهتر رهنمون شود، از اين رو پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «برترين هديه مسلمان به برادر مسلمانش سخن حكمت آميزى است كه مايه مزيد هدايت او شود و يا او را از ط__ري_ق ه__لاكت ب__ازگ___ردان__د» .(1)

1- بح_ارالان_وار، 72/45 .

2- بحارالانوار، 72/44 .

3- بحارالانوار، 74/166 .

4- ف_روع كافى، 5/143 .

(86) رفاقت و دوستى

4 _ گشاده رويى و لبخند

گشاده رويى و لبخند در ايجاد دوستى نقش اساسى دارد، بلكه برترين عامل محبوبيت انسان در ميان مردم و بزرگ ترين وسيله نزديكى دل هاى جهانيان به يكديگر

1- بحارالانوار، 74/108 و 84/3 .

روش هاى تثبيت دوستى (87)

است. چه يك لبخند در برابر دوستت مى تواند ضامن آن باشد كه دلش را به سوى تو جذب كند و بر محبت او نسبت به تو بيفزايد و اگر در قلب او كينه اى از تو وجود دارد او را با خنده اى بر لب و چهره اى گشاده ديدار كن زيرا اين رفتار دلش را پاك مى كند و زنگار كينه را از قلبش مى زدايد و هرگاه در كسى احساس شر و بدى كردى او را با مهربانى و گشاده رويى و لبخند ديدار كن كه خداوند فرموده است: «وَ لا تَسْتَوِى الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ فَاذَا الَّذِى بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ

عَدَاوَةٌ كَ_أَنَّ_هُ وَلِىٌّ حَمِيمٌ»(1). از اي_ن رو پيامبر بزرگوار صلى الله عليه و آله فرموده است: «خوشخويى دوستى را پايدار مى كند و گشاده رويى كينه را از دل مى زدايد» .(2)

1- 34 / فصّلت:... تا آن ك__ه مي_ان ت_و و او دشمن__ى است همچون دوستى كري__م و صميمى ش__ود.

2- تحف العقول /32 .

(88) رفاقت و دوستى

نيز: «سه چيز است كه محبت انسان را نسبت به برادر مسلمانش صفا و روشنى مى ده__د، اين كه با گشاده روي__ى او را ديدار كن_د و هرگاه در كنار وى بنشيند جا برايش باز كن__د و او را با نامى كه نزد او محبوب تر است بخواند» .(1)

نيز: «شما هرگز نمى توانيد با اموالتان مردم را به سوى خود جذب كنيد پس با گش__اده روي___ى و خ__وشخ____ويى آن ه_____ا را دي___دار كني__د» .(2)

امير مؤمنان عليه السلام فرموده است: «خوشرويى دام محبت است» .(3)

ني____ز: «خ_____وش_______روي_____ى كمن______د محبّ___ت است» .(4)

1- اصول كافى، 2/643 .

2- اص_ول ك_افى، 2/103 .

3- الحكم، 1/351 ؛ تحف العقول، 202 .

روش هاى تثبيت دوستى (89)

نيز: «بهترين چيزى كه انسان ها مى توانند دل دوستانشان را به دست آورند و كينه را از دل دشمنانشان بزدايند خوشرويى به هنگام ديدار، احوال پرسى در غياب و لبخند زدن در وقت حضور آن هاس___ت» . (1)

به همان اندازه كه گشاده رويى و لبخند و خوشرويى در كسب مودت و تحكيم محبت تأثير عميق دارد گرفتگى و ترشرويى و بداخلاقى در دورى دل ها از يكديگر و نفرت نفوس و قطع پيوندهاى دوستى و برادرى بى نهايت مؤثر است. از اين رو از پيامبرخدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرموده است: «خداوند كسى را كه در برابر برادر دينى خود ترش روست دشمن مى دارد» .(2)

1- الحكم، 1/351 ؛ الغرر /24 .

2- بح____ارالان________وار،

75/57 .

(90) رفاقت و دوستى

از امام صادق عليه السلام نقل شده كه ف_رم_وده است: «گ_رفتگ_ى در برابر مردم سبب دشمن___ى اس________ت» .(1)

از جمله سخنانى كه در اين فصل آمده اين است كه: تغييرات چهره آدمى زبان گويايى است كه آوازش عميق تر و اثرش شديدتر از آواز زبان است چه مانند آن است كه لبخند از سوى صاحب خود مى گويد: من تو را دوست مى دارم، تو به من سعادت بخشيده اى، من به ديدار تو سعادتمند شدم، تو مهربانى و من با لبخندم پاسخ مهربانى و صفاى تورا مى دهم و...

5 _ فروتنى با دوستان

هيچ چيزى مانند تكبر و خودبرتربينى دوستى را تباه نمى كند، چه انسان متكبر همواره عبوس و اخمو و بدمعاشرت است. همچنين هيچ چيزى مانند تواضع و فروتنى نهال دوستى و برادرى را در دل ها نمى نشاند، زيرا انسان فروتن محبوب دل ها و مقرب مردم است، همنشينى با او پسنديده و رفاقت با او لذت بخش و گفتگوى با او دلنشين است چنان كه امام صادق عليه السلام فرموده است: «سه چيز ايجاد محبت مى كند: ديندارى، فروتن__ى و بخش_ش» .(1)

1- مستدرك الوسائل، 8/32 .

2- اصول كافى، 2/638 .

روش هاى تثبيت دوستى (91)

فروتنى منزلت انسان را درميان مردم بالا مى برد، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «تواض__ع ب__ر منزل__ت انس__ان مى افزاي__د» .(2) و موج__ب مزي__د شراف__ت او در ميان آن ه__اس__ت. امي__ر مؤمن__ان عليه السلام ف_رم_وده است: «كلي__د شرف فروتن__ى اس__ت». (3)

ني__ز امي__ر مؤمن__ان عليه السلام ف_رم_وده اس_ت: «هر ك__س بخ__واه__د شرافتمن__د باشد باي__د فروتنى را پيشه كند» .(1)

1- بحارالانوار، 78/229 .

2- جامع السعادات، 1/360 .

3- بح___ارالان_وار، 78/9 .

(92) رفاقت و دوستى

اما تكبر و خودبرتربينى جز اين ك__ه انس__ان را در مي__ان مردم مبغوض و منفور

كن__د چي__زى ب__ر او نم__ى اف__زاي__د، چنان كه پيامبر صلى الله عليه و آله ف__رم__وده است: «متكب__ر منف_ورت__رين م_ردم است» .(2)

6 _ خ_وش گمانى به دوست

هر كدام از ما تأثير فوق العاده اى را از شنيدن اين كه دوستش به وى حسن ظنّ دارد و او را ابدا متّهم نمى كند در نفس خود به خوبى احساس مى كند و در اين موقع لذت برادرى و دوستى را درك و آميختگى دو روح و نزديكى دو قلب را به همديگر لمس مى كند، از اين رو اميرمؤمنان عليه السلام فرموده است: «عمل دوست خود را به نيكوترين وجه آن توجيه كن تا آن گاه كه آنچه تو را به او دگرگون مى كند به تو برسد و نسبت به سخن__ى كه از دوستت صادرشده چنان چ__ه راهى مى يابى كه آن را خ_وب بدانى بدگمان مباش». (1)

1- بح____ارالان____وار، 78/9.

2- بح___ارالان___وار، 77/144 .

روش هاى تثبيت دوستى (93)

هنگامى كه دوستت نسبت به تو حسن ظنّ دارد تو نسبت به او بدگمان مباش چه اين امر كينه و تنفر او را از تو در دلش جاى مى دهد به همين سبب قرآن كريم از آن نهى كرده و فرموده است: «يا أَيُّهَاالَّذِيْنَ آمَنُوااجْتَنِبُوا كَثِيْرا مِنَ الظَّنِ اِنَّ بَعْضَ الْظَّنِ اثمٌ». (2)

1- بحارالانوار، 71/187 ؛ 72/196 .

2- 12 / حجرات. اى كسانى كه ايمان آورده ايد از بسيارى از گمان ها بپرهيزيد، چه برخى از گمان ها گناه است.

(94) رفاقت و دوستى

7 _ رازدارى

براى دوست تو لذت بخش است كه گاهى از اوقات اخبار خود را با تو در ميان نهد و اسرارش را به تو بازگو كند. همچنين براى تو لذت انگيز است كه به همين گونه با او رفتار كنى و اخبار و اسرار خويش را به او بسپارى و در اين امر بر او و بر تو باكى نيست زيرا اين مقتضاى طبيعت ياران و دوستان است. ليكن بر

توست كه اسرار دوستت را محفوظ بدارى و از افشاى آن ها به ديگران خوددارى كنى زيرا اگر به چنين كارى اقدام كنى پيمان برادرى و دوستى را نقض و به او خيانت كرده و فريبش داده اى و آن كه به دوستش خيان__ت كند و او را فري__ب دهد دوست و برادر نيست چن__ان كه پيامب__ر خدا صلى الله عليه و آله فرم_وده است: «مجالس امانت است و روا نيست دوستى راز دوس______ت خ__ود را ف____اش كن____د» .(1)

روش هاى تثبيت دوستى (95)

آن حضرت در وصيّت خود به ابى ذر فرموده است: «اى اباذر مجالس امانت است و افشاى راز برادر دينى خيانت مى باشد» .(2)

امير مؤمن__ان عليه السلام فرم__وده است: «به كس_ى كه رازت را ف_اش كند اعتماد مكن».(3)

امام موسى بن جعفر عليه السلام فرموده است: «بر ضد دوستت چيزى را بازگو مكن كه او را بدنام كنى و جوانمردى او را از ميان برى كه در اين صورت از جمله كسانى خواهى

1- بح____ارالان____وار، 72/172 .

2- بحارالانوار، 77/91 .

3- الحكم، 2/161 ؛ الغرر، 333.

(96) رفاقت و دوستى

بود كه خداوند در كتاب خود درباره آن ها فرموده است: "انَّ الَّذِيْنَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيْعَ الْفاحِشَةُ فِى الَّذِيْنَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أليمٌ"» .(1)

8 _ توج_ه به مشخصات دوست__ان

انسان شيفته نام خويش و نام پدر و فرزندان و خانواده و ديگر امور مخصوص به خويش مى باشد و دوست دارد در هر زمان آن ها را بر زبان آورد و تكرار كند. چنان كه در آن هنگام كه كسى او را به نامش صدا مى كند يا از امور مربوط به وى مى پرسد يا در جايى از او سخن مى گويد سخت شاد و خوشحال مى شود .

1- 19 / نور: كسان__ى كه دوست دارند زشتى ها در ميان مردم با ايم__ان شي__وع

يابد عذاب دردناك__ى براى آن ه_ا در دنيا و آخرت است. بح__ارالان__وار، 72/255 ؛ 72/214 .

روش هاى تثبيت دوستى (97)

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است: «هنگامى كه كسى نزد تو آمد از نام و نام پدرش و اي__ن كه از چه طايف__ه اى است از او بپ__رس. اين ام__ر به دوست__ى نزديك ت_ر است» .(1)

آنچه بر دوستى و محبت مى افزايد آن است كه دوست خود را به نامى كه نزد او محبوب تر است صدا كنى تا اين كه در دل او محبوب و در نزد او نزديك و مقرب باشى، از اين رو پيامبر صلى الله عليه و آله براى گراميداشت اصحابش آنان را با كنيه خطاب و با نامى كه نزد آن ها محبوب تر بود صدا مى كرد. همان حضرت فرموده است: «سه چيز است كه محبت انسان را نسبت به برادر مسلمانش صفا مى دهد، اين كه با خوشرويى او را ديدار كند، هرگاه نزد او بنشيند جا برايش باز كند، و او را به نامى كه نزد او محب___وب تر است

1- بحارالانوار، 84/166 و 74/166 .

(98) رفاقت و دوستى

ص___دا كن__د». (1)

ديل كارنگى در كتاب آيين دوست يابى گفته است: اگر مى خواهى مردم تو را دوست بدارند اين قاعده را رعايت كن: «به ياد داشته باش كه نام انسان نزد او از هرچيزى زيبات_ر و محبوب تر است».

9 _ چشم پوشى از بدى

هر انسانى در زندگى در معرض خطا و اشتباه است، لغزش هايى از او صادر و خلاف هايى از او ظاهر مى شود، زيرا كمال مطلق به خداوند و عصمت از خطا به بندگان برگزيده او اختصاص دارد و هيچ كس در اين اختصاص با آن ها مشاركت ندارد و احدى را در اين امر ياراى منازعه با آن ها نيست. اما ديگر مردم

مرتكب گناه و بدى مى شوند و خطا و اشتباه از آن ها سرمى زند، بهترين آن ها كسى است كه لغزش او كمتر و خطا و اشتباهش ساده ترباشد، همان كسانى كه اشتباهات خود را مى شمرند و لغزش هاى خود رامنحصرومحدودمى كنند.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «مسلمان آيينه برادر مسلمان خويش است، اگر از برادر دينى خود لغزشى ديديد با او ضديت نكنيد بلكه خود را به جاى او قرار دهيد و با نرمى و مدارا او را اندرز داده راهنمايى كنيد» .(1)

1- اصول كافى، 2/643 .

روش هاى تثبيت دوستى (99)

برايت ميسر است كه اين گونه موارد خود را به درجات برجسته رشد و كمال برسانى و در اوج نمونه اى عالى از اخلاق و رفتار قرارگيرى بدين گونه كه در برابر بدى او نيكى و در مقابل بدرفتارى و جفاى او وفاكنى تا با اين روش در زمره كسانى درآيى ك__ه خداون__د در توصي__ف آن ه_ا فرموده اس__ت «وَ يَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَ__ةِ السَّيِّئَ__ةَ» .(2)

امام صادق عليه السلام فرموده است: «بيشترين چيزى كه بنده را از درگاه خداوند دور مى كند آن است كه انسان به ديگرى اظهار محبت و دوستى نمايد و در همين حال

1- بحارالانوار، 10/97 .

2- 22 / رع___د: با نيك_ى ب___دى را دفع مى كنند .

(100) رفاقت و دوستى

لغزش هاى او را ضبط كن__د تا روزى آن ه__ا را وسيله سرزن__ش وى ق__رار ده__د» .(1)

چشم پوشى از گناه و فراموش كردن ب__دى ها و به ي__اد آوردن خ__وبى ها و نيكى ها از فضيلت ها و صف__ات پسن__دي__ده اى است كه اهل بيت عليهم السلام به آن ها اش___اره كرده اند و آن ه___ا را ست__وده ان__د.

10_ شاد كردن دوستان

هر كسى در دنيا چيزى را كه مايه شادمانى اوست دوست مى دارد و با آنچه او را خوشحال مى كند انس مى گيرد و دلش را براى هر

چيز لذت بخشى كه مايه روشنى چشمش مى شود بازمى كند و سينه اش را براى آن مى گشايد.

انسان برحسب طبع خود افراد خوش اخلاق و شادى آفرين را كه موجب فرح و

1- اص__ول كافى، 2/355 .

روش هاى تثبيت دوستى (101)

شادى او مى شود دوست دارد و عمل نيك او را قدردانى مى كند. ازاين رو پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام تشويق كرده اند كه هر دوستى بكوشد بر دوستش سرور و شادى وارد سازد تا محبت و دلبستگى او نسبت به وى فزونى يابد و اين عمل را از برترين اعمال و محبوب ترين آن ها نزد خداوند شمرده اند .

پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله فرموده است: «برترين اعمال آن است كه دل برادر دينى خود را ش__اد و ي_ا وام او را ب__رآورده كن_____ى» .(1)

استاد ديل كارنگى درباره اين موضوع عنوان «چگونه مردم به تو شاد مى شوند» به بحث خاصى پرداخته و در آن روشن ساخته كه گفتگو با مردم به آنچه آن ها را خوشحال مى كند از مهمترين عوامل در به دست آوردن دوستان و تأثير در آن هاست

1- وسائ___ل الشيعه اصول كافى، 2/355 .

(102) رفاقت و دوستى

سپس بح__ث خود را با اين جمل__ه كوت__اه پ__اي__ان داده اس__ت ك_ه:

اگر مى خواهى مردم تو را دوست بدارند از اين قاعده پيروى كن:

«در آن چ__ه شنون__ده ات را خوشح__ال مى كن__د و از آن ل_ذّت مى ب_رد سخن گوى» .

11 _ همدردى با دوست و برآوردن حاجت او

زندگانى دنيا همواره در معرض حوادث و دگرگونى ها مى باشد و انسان هدف اصلى اين رويدادها و تغييرهاست، چه بسيار ثروتمند كه اموال خود را از دست داده فقير مى شوند و چه بسا مستمند كه بى نياز و ثروتمند مى گردند، چه بسا مرد گمنام كه زعيم و رهبر مى شود و مردم و سران در برابر

او تسليم شده همه به فرمان او گردن مى نهند و بسا بزرگ مرد كه روزگار او را نگون بخت كرده خوار و زبون مى شود و موقعيت خود را در ميان مردم از دست مى دهد. بنابراين گردش روزگار بر يك طريقه پايدار نيست و انسان بر يك وضع باقى نمى ماند، اين سنت خداوند در اين جهان است،

روش هاى تثبيت دوستى (103)

«وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّه ِ تَبْدِيْلاً» .(1)

بنابراين دوست راستين كسى است كه در همه شرايط و احوال در كنار دوست خود بايستد و در شادى و غم با او سهيم بماند و در سختى و رفاه با او مشاركت داشته باشد و از همين راه دوست از غير دوست مشخص و ممتاز و حقايق آشكار و مقاصد و نيّات آزم__وده مى شود. از اين رو امي__ر مؤمن__ان عليه السلام فرم__وده اس__ت: «در سخت__ى، دوستى آشك_ار مى ش___ود» .(2)

پيامب_ر خ__دا صلى الله عليه و آله فرموده است: «هرگ__اه برادر مؤمن خود را در حاجتى كه دارد كم__ك كن___ى ن__زد م_ن محب__وب تر از روزه رمض__ان و اعتك___اف در آن اس__ت» .(3)

1- 23 / فتح. هرگز در سنت الهى تغييرى نخواهى يافت.

2- الحكم، 2/78 و غرر 125 .

3- بحارالانوار، 71/285 .

(104) رفاقت و دوستى

نيز: «سه چيز است كه امت طاقت آن را ندارد: مواسات با برادر دينى در مال خود، انصاف با مردم هرچند به زيان خود باشد و ياد خدا در همه احوال» (1) نيز: «خداوند در قرآن كريم فرموده است (انَّمَا المُومِنُونَ اخْوَةٌ) (2) آن ها حوايج يكديگر را برآورده مى كنند و من حوايج آن ها را در روز قيامت برآورده خواهم كرد» .(3)

نيز: «هر كس برادر مسلمانش از او وام بخواهد و به او وام

ندهد خداوند در روزى كه به نيكوكاران پاداش مى دهد بهشت را ب_ر او ح__رام مى گرداند» .(4)

1- مصادقة الاخوان ،/38 .

2- 10/حجرات، مؤمنان برادريكديگرند.

3- بحارالانوار، 74/311 .

4- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال /339 .

روش هاى تثبيت دوستى (105)

12_ از خود گذشتگى

ايثار و از خود گذشتگى مرتبه اى است كه جز كسانى كه خداوند درباره آنان فرموده است: «الاّ الَّذينَ صَبَرُوا ما يُلَقّاها الاّ ذُوْحَظٍّ عَظِيْمٍ» (1) بدان نمى رسند و اين برترين مراتب برادرى و عالى ترين درجات دوستى است و متأسفانه انسان در اين روزگار كسى را نمى يابد كه به اين اصل عمل كند و به اين مرتبه دست يابد چه در اين زم__ان اندكند كسان__ى كه به حديث نبوى مشهور عمل كنند كه فرموده است: «هيچ يك از شما ايمان نمى آورد مگ__ر آن گاه كه براى برادر مؤمن__ش دوست ب__دارد آنچه را ب__راى خود دوست مى دارد» .(2) چه رسد به مرتب__ه ايثار و از خود گذشتگ__ى كه

1- 35 / فصّل__________ت .

2- بحارالانوار، 75/127 ؛ احياء علوم الدين، 2/142 .

(106) رفاقت و دوستى

انسان برادر دينى اش را بر خودش مقدّم بدارد و مصلحت او را بر مصلحت خود و حاجت خ___ويش ت_رجي_ح ده____د .

شايد جالب ترين صورت ايثار كه تاريخ آن را نقل مى كند چيزى است كه غزالى در احياءالعلوم ذكر كرده و گفته است:

امام على بن ابى طالب عليه السلام با خوابيدن در بستر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در شب هجرت آن حضرت از مكّه به مدينه جانش را فداى پيامبر صلى الله عليه و آله ساخت و او را با خون خود حفظ كرد از اين رو خداوند به جبرئيل و ميكائيل وحى فرمود كه: من ميان شما عقد برادرى جارى كرده ام و عمر يكى از شما را طولانى تر

از عمر ديگرى قرارداده ام پس كدام يك از شما حيات خود را به ديگرى ايثار مى كند، آن ها هركدام حيات خود را دوست داشته و آن را اختي__ار كردند. خداون__د به آن ها وحى فرمود: آيا شما مانند على بن ابى طالب

روش هاى تثبيت دوستى (107)

نمى باشيد كه ميان او و پيامب__رم محمّد صلى الله عليه و آله پيوند برادرى برقرار كردم درحالى كه عل__ى در بست__ر پيامب__ر خوابي__د و جان__ش را فداى او ساخ__ت و زندگى خ__ود را به او ايث__ار ك__رد، اكن__ون ب_ه زمي__ن ف__رود آيي__د و او را از دشمن__ان__ش حف__ظ كني__د.

لذا جبرئي__ل بر بالاى سر و ميكائيل در پايين پاى او نشسته و مى گفتند: آفرين بر مثل تو اى پس__ر ابى طالب خداوند به وجود تو بر فرشتگان مباهات مى كند. سپس خداوند اين آيه را درباره على عليه السلام فرو فرستاد: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرِى نَفْسَهُ اِبْتِغاءَ مَرْض__اةِ اللّه ِ رَؤُفٌ بِالْعِب__ادِ». (1)

روايت شده كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله اموال قبيله بنى نضير را پس از شكست آن ها در جنگ ميان مهاجران تقسيم فرمود و به انصار جز به سه نفر از آن ها كه نيازمند بودند

1- 207 / بقره. برخى از مردم جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است.

(108) رفاقت و دوستى

چيزى ندادوبه آنان فرمود:«اگرمى خواهيداموال وخانه هايتان رابامهاجرين قسمت كنيد و در اين غنايم، با آن ها شريك باشيد واگرمايليدخانه هاواموالتان از آن خودتان باشد از اين غنايم بهره اى به شمانمى رسد»،انصارعرض كردند: مااموال و خانه هايمان را با مهاجران قسمت مى كنيم و در اين غنايم آن ها را بر خودمان ترجيح مى دهيم و در آن با آن ها شريك نمى شويم، لذا اين قول خداوند درباره آن ها نازل شد: "وَ الَّذينَ تَبَوَّءُ الدّارَ وَ الاْيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ اِلَيْهِمْ وَ

لا يَجِدُونَ فِى صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمّا اُوْتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى انْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ"». (1)

1- 9 / حشر. و كسانى كه در دارالهجره و در خانه ايمان (سرزمين مدينه) پيش از مهاجران مسكن گزيدند آن ها كسى را كه به سويشان هجرت كرده دوست مى دارند و در دل خود نيازى به آن چه به مهاج__ران داده شده احس__اس نمى كنند و آن ه__ا را بر خود مق__دم مى دارن_د هرچند سخت فقير باشند.

روش هاى تثبيت دوستى (109)

13_ اندرز

نصيحت و اندرز از بزرگ ترين لوازم محبت و مهمترين اركان مودّت است و دوستى و برادرى وقتى به كمال مى رسد كه نصيحت و ارشاد پيشرو و انگيزه آن باشد و كسى كه نصيحت گوى برادر دينى خويش نباشد برادر نيست. از اين رو هرگاه در برادر مؤمن خويش نارسايى يا عيبى يافتى بايد بكوشى با لطف و مدارا او را بر نقص خود راهنمايى و به عيب خويش آگاه سازى تا نقص خود را برطرف كند و عيب را از خود بزدايد. در اين صورت نسبت به او نيكى كرده اى و در برابر آن استحقاق پاداش بزرگ از سوى خداوند و سپاس فراوان از سوى برادر دينى خوددارى .

ام__ام ص__ادق عليه السلام فرموده است: «محبوب ترين دوستانم كسى است كه عيب هايم را به م__ن هدي___ه كن__د» .(1)

(110) رفاقت و دوستى

امي_ر مؤمنان عل_ى بن ابى طالب عليه السلام فرم__وده است: «كس__ى را ك__ه از ت__و نصيحت بخواه__د فري__ب م___ده» .(2)

14_ دوست را از محبّت خود باخبر كردن

پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله فرموده است: «هرگاه يكى از شما كسى را دوست بدارد او را از محبّ__ت خود باخبر كند» .(3)

1- بحارالانوار، 71/282 .

2- الحكم، 2/359 ؛ الغرر /266 .

روش هاى تثبيت دوستى (111)

نيز: «كسى كه از آبروى برادر مؤمنش دفاع كند اين عمل او برايش حجابى ميان وى و آتش خواهد بود و كسى كه نسبت به برادر مسلمانش در دل خود محبّتى احساس كند و او را از آن آگاه نسازد به او خيانت كرده است» .(1)

15_ دعا براى دوست

دعاى برادر مؤمن درباره برادرش مستجاب است زيرا دعاى او برانگيخته از دلى صادق و راستين است و در آنچه درخواست مى كند مخلص است و خداوند وعده كرده است دعاى صادقان را اجابت كند و آرزوى مخلصان را تحقّق دهد و خداوند هرگز از وعده خود تخلّف نمى كند، از اين رو پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «دعاى انسان درباره ب__رادر مؤمنش به اجاب__ت مى رسد درحال__ى كه ممك__ن است همان دعا درباره خودش به اجابت نرسد» .(2)

1- بح_ارالانوار، 71/182، (مضمون) و 71/179 ؛ احياء علوم الدين، 2/125 .

2- مكارم الاخلاق، /470 .

3- احياء علوم الدين، 2/130 .

(112) رفاقت و دوستى

ني__ز: «دعاى انس__ان درب__اره ب__رادر مؤمن__ش در غي__اب او رد نم_ى ش___ود» .(1)

هنگامى كه دعاكننده براى برادر مؤمنش دعا مى كند رحمت و بركت الهى به قدرى كه مايه روشنى چشم اوست بر او نازل مى شود و خداوند كرم و تفضّل خود را شامل حالش مى سازد آنچه را براى برادر مؤمن خود خواسته است به او عطا مى كند، چنان كه پيامب__ر خدا صلى الله عليه و آله فرم__وده است: «هنگامى كه انسان براى برادر مؤمنش در غياب او دعا مى كن__د ف__رشته مى گوي__د: و هم___انند آن براى توست»

.(2)

امام صادق عليه السلام فرموده است: «دعاى مسلمان براى برادر مؤمنش در غياب او روزى

1- وس_ائ__ل الشيع__ه، 7/109 ؛ احي__اء عل__وم الدي___ن، 2/130 .

2- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال /184 ؛ وسائل الشيعه، 7/109 .

روش هاى تثبيت دوستى (113)

را به سوى دعاكننده جلب مى كند و بلا را از او برمى گرداند و فرشتگان به او مى گويند: براى تو دو برابر آن است». (1)

16_ نيكى در برابر بدى

نيكى در برابر بدى صفتى است برجسته كه از بزرگ ترين موهبت هاى الهى و عالى ترين ملكات انسانى به شمار مى آيد و تنها طبقه عالى جامعه كه نفسشان تزكيه شده و دل هايشان پاكيزه و وجدانشان پاك و درونشان به صلاح آراسته است از اين صفت ارزشمند انسانى برخوردارند و تأثير آن در نفوس مردم بسيار زياد و غيرقابل انكار است. اين صفت والا از مهم ترين اركان دوستى و برادرى و مؤثّرترين عامل انس و آشنايى و بزرگ ترين انگيزه محبّت و نزديكى مردم به يكديگر است. چه احسان در انس__ان مؤثّ__ر است و باع__ث تملّك قل__ب اوس__ت از اي__ن رو خداون__د ب__ه اي__ن امر دست__ور داده و مردم را بدان دعوت و تشويق كرده اس__ت.

1- اصول كافى، 2/507 .

(114) رفاقت و دوستى

خداوند فرموده است: «انَّ اللّه َ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاِْحْسانِ» .(1)

نيز: «اِنَّ اللّه َ مَ__عَ الَّذي__نَ اتَّقَ_وْا وَ الَّذينَ هُمْ مُحْسِنُونَ» .(2)

ني_______ز: «وَ اللّه ُ يُحِ_________بُّ الْمُحْسِني_____________نَ» .(3)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «دل ها بر محبّت كسانى كه به آن ها نيكى مى كنند و بر دشمنى كسانى كه به آن ها بدى مى كنند سرشته شده است» .(4)

1- 90 / نحل. خ__داوند به ع__دل و احسان... فرمان مى دهد.

2- 128 / نح__ل. خداوند با كسان__ى است كه تق__وا پيشه مى كنند و كسانى كه نيكوكارند.

3- 134 / آل عمران. و خداوند

نيكوكاران را دوست مى دارد .

4- مص_ادق_ة الاخ__وان، 55 ؛ تحف العقول، /26 .

روش هاى تثبيت دوستى (115)

امي_رمؤمن__ان صلى الله عليه و آله فرموده اس__ت: «به هر كس كه خواه_ى نيك_ى ك_ن ت_ا فرمانرواى او شوى» .(1)

چون نيكى به كسى كه به تو بدى كرده عالى ترين مرتبه و بزرگ ترين منزلت است و بيشترين تأثير را در اصلاح نفوس دارد. قرآن كريم ما را بدان ارشاد كرده و در توصيف مؤمنان فرموده است: «وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةِ» (2) و نيز: «ادْفَعْ بِالَّت_ى هِىَ احْسَنُ فَاذَاالَّذى بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَميمٌ». (3)

از سوى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام دستورهاى بسيارى وارد شده كه مردم را

1- بحارالانوار، 74/411 .

2- 22 / رعد:... و با نيكى بدى را از ميان مى برند.

3- 34 / فصلت. ب_دى را با نيكى دفع كن تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صميمى شوند.

(116) رفاقت و دوستى

تشويق مى كند بر اين كه در برابر بدى نيكى كنند و سيّئات را با حسنات دفع كنن__ده به ويژه با دوست__ان چنين باشند تا با خوشبختى و شادكامى زندگى را به سر برند.

17_ خوب گوش دادن به سخن دوست

هنگامى كه دوستت با تو سخن مى گويد آنچه وفادارى و ادب بر تو واجب مى كند آن است كه روى خود را متوجه او كنى و به سخنان او گوش دهى و رشته سخنان او را پاره نكنى و در طول گفتار او دل به چيزى مشغول نگردانى، چه اين ام__ور به دوستى آسيب مى زند و صفاى محبت راتيره مى سازد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام خوب گوش دادن به گفتار كسى را كه با تو سخ_ن مى گوي_د نش_انه م_روّت و ج_وانمردى انس__ان شم__رده اند، چنان كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «از مروّت و

جوانمردى است كه انسان به هنگامى كه دوستش با او سخن

روش هاى تثبيت دوستى (117)

مى گويد به گفتارش گوش دهد و ازخوبى همراهى دوست است كه وقتى بندكفش دوستش پاره شود به خاطر او بايستد».

همچنين پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام گوش ندادن به سخنان گوينده را ت_ا آن گ_اه ك__ه ب_ه پاي_ان رس__د از دلاي__ل ن__ادان__ى و روش ن__ادان ه__ا شمرده ان__د، ام__ام صادق عليه السلام فرمود است: «از خوبى هاى نادان هاست كه پيش از آن كه بشنوند پاس__خ مى گويند و پيش از آن كه بفهمن__د مخالفت مى كنن__د و به چي__زى كه در آن آگاهى ندارند داورى مى كنند».(1)

ديل كارنگى درباره خوب گوش دادن و تأثير فوق العاده آن در كسب قلوب و جذب نفوس سخن گفته و گفتار خود را به اين جمله كوتاه پايان داده است كه: اگر

1- بحارالانوار، 2/62 .

(118) رفاقت و دوستى

مى خ_واه__ى م___ردم تو را دوست ب__دارند از اين ق__اع___ده پي__روى ك___ن:

«شنونده خوبى باش و گوينده را تشويق كن كه از خودش سخن گويد» .

همچنين مى گويد: اگر مى خواهى مردم از گرد تو پراكنده شوند و هنگامى كه اجتم___اع آن ه___ا را ت__رك ك__ردى ت___و را مسخ_ره كنند چني___ن ب____اش :

«به كسى فرصت سخن گفتن مده... و پيوسته از خودت سخن گوى و هرگاه ضمن آن كه ديگرى سخن مى گويد انديشه اى به ذهنت خطور كرد منتظر مباش تا او گفتارش را تمام كند چه او مانند تو تيزهوش و با ادب نيست پس چرا وقت خود را با شنيدن گفتار ياوه اش ضايع كنى... بلكه در ميان سخنانش بر او وارد ودرنيمه گفتارش بااوروبروشو».

سپس مى گويد: «براى آن كه گوينده برجسته اى بشوى نخست شنونده خوبى باش».

18_ اطع__ام دوست_ان

همه ما درك مى كنيم كه اجتماع دوستان در يك خانه و بر سر يك سفره

بودن در

روش هاى تثبيت دوستى (119)

برانگيختن روح دوستى و نزديكى ميان آن ها از چه اهميت فوق العاده اى برخوردار است. اينان از چنين مجالسى برنمى گردند جز اين كه در بازگشت دل هايشان از محبت لبري__ز و نفوسشان سرشار از مودّت نسبت به يكديگر است و همگى شكرگزار و ثناگوى دوست__ى هستند كه آن ها را مورد لط__ف قرارداده و مشمول فضل و احسان خ__ود ساخته اس__ت و در نتيج__ه بر محب__ت و م_ودت خويش نسب__ت به او مى افزايند .

از اين رو روايات بسيارى از اهل بيت عليهم السلام در تشويق و ترغيب بر اطعام دوستان وارد شده است تا منافع بسيار آن در دنيا و پاداش بزرگ آن در آخرت عايد آن__ان گ_ردد.

امير مؤمنان عليه السلام فرموده است: اگر يك صاع (سه كيلوگرم) طعام فراهم سازم و ب__رادران دينى خود را بر گرد آن جم__ع كنم نزد من محبوب تر است از اين كه بنده اى آزاد كنم» .(1)

(120) رفاقت و دوستى

از ابى بصير نقل شده كه گفته است: سخن از اصحاب ما (برادران مذهبى) به ميان آمد، گفتم: من ناهار و شام نمى خورم مگر آن كه دو يا سه تن يا كمتر يا بيشتر از برادران در كنارم باشند. ابى عبداللّه عليه السلام فرمود: «احسان آن ها بر تو بزرگ تر از احسان تو بر آن هاست». عرض كردم: فدايت شوم، اين چگونه است و حال آن كه من به آن ها طعام مى خورانم و مالم را براى آن ها خرج مى كنم و خانواده و خدمتكارانم به آن ها خدمت مى كنند؟، فرمود: «وقتى آن ها بر تو داخل مى شوند رزق فراوانى را بر تو وارد مى كنن__د و زمان__ى كه خارج مى شون_د با مغف_رت و آمرزش الهى بيرون مى روند» .(1)

1- بحار الانوار،

71/366 .

روش هاى تثبيت دوستى (121)

به اسحاق فرمود: آيا برادران دينى تو به خانه ات وارد مى شوند و از طعامت مى خورند و از آشاميدنى هايت مى نوشند و پا بر فرش تو مى نهند؟ عرض كردم: آرى، فرمود: «بدان آن ها از خانه ات بيرون نمى روند جز اين كه بر تو فضيلت دارند». اسحاق گف__ت: اى آقاى من، آن ها به خانه ام وارد مى شوند و طعامم را مى خورند و بر روى فرش من مى نشينن__د با اين همه از خان__ه ام بي__رون مى روند در حالى كه بر م__ن فضيلت دارند؟ فرمود: «آرى آن_ان روزى خ_ود را خ_ورده ان_د و گن__اه__ان تو و ع_ائل__ه ات را از خ__انه بي__رون ب_رده اند».

19 _ رعايت صفا و محبت با دوستان

«وَ لا تَسْتَوِى الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ فَاِذَا الَّذى بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَاَنَّهُ وَلِىٌّ حَميمٌ :(2) هرگز نيكى و بدى يكسان نيست ، بدى را با نيكى دفع كن ، تا

1- بحارالانوار، 71/375 .

2- 34 / فصّلت .

(122) رفاقت و دوستى

دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صميمى شوند» .

« وَلِىّ » در اين جا به معنى دوست و « حَميمٌ » در اصل به معنى آب داغ و سوزان اس__ت و اگر به ع__رق بدن حميم گفته مى ش__ود به خاطر گرم__ى آن است و حم__ام را نيز به همين مناسبت حم__ام مى گويند ، به دوست__ان پرمحبت و گ__رم و داغ ني__ز « حميم » گفت_ه مى ش_ود و منظ_ور در آي__ه همي__ن اس____ت .

بعد از بيان دعوت به سوى خداوند و اوصاف داعيان الى اللّه ، اين آيه روش دعوت را ش__رح داده اس___ت ( وَ لا تَسْتَ__وِى الْحَسَنَ__ةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ).

در حالى كه مخالفان حق سلاحى جز بدگويى و افتراء

و سخريه و استهزاء و انواع فشارها و ستم ها ندارند ، بايد سلاح شما پاكى و تقوا و سخن حق و نرمش و محبت باشد .

روش هاى تثبيت دوستى (123)

گرچه «حَسَنَة» و «سَيِّئَة» مفهوم وسيعى دارد ، تمام نيكى ها و خوبى ها و خيرات و بركات در مفهوم حسنه جمع است ، همان گونه كه هر گونه انحراف و زشتى و عذاب در مفهوم سيّئة خلاصه شده است ، ولى در آيه مورد بحث آن شاخه اى از « حَسَنَة » و «سَيِّئَة» كه مربوط به روش هاى تبليغى است منظورمى باشد .

درپايان آيه به فلسفه عميق اين برنامه در يك جمله كوتاه اشاره كرده ، مى فرمايد : نتيجه اين كار آن خواهد شد كه « دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صميمى شون__د » ( فَاِذَا الَّذى بَيْنَكَ وَ بَيْنَ_هُ عَ_داوَةٌ كَاَنَّ_هُ وَلِىٌّ حَميمٌ ) .

آن چه را قرآن در اين آيه بيان كرده و در آيه 96 سوره مؤمنون نيز به شكل ديگرى آمده( اِدْفَعْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ السَّيِّئَةَ ) از مهم ترين و ظريف ترين و پربارترين روش هاى تبليغ ، مخصوصا در برابر دشمنان نادان و لجوج است و آخرين تحقيقات روانشن___اس___ان ني___ز ب___ه آن منته___ى ش___ده اس___ت .

زيرا هر كس بدى كند ، انتظار مقابله به مثل را دارد ، مخصوصا افراد بد چون

(124) رفاقت و دوستى

خودشان از اين قماشند و گاه يك بدى را چند برابر پاسخ مى گويند ، هنگامى كه ببينند كه طرف مقابل نه تنها بدى را به بدى پ_اسخ نم_ى دهد ، بلك_ه با خوبى و نيكى به مقابله برمى خيزد ، اين جا است كه طوفانى در وجودشان برپا مى شود ، وج_دانش_ان تحت فش__ار شديدى ق_رار مى گي__رد و بي__دار مى گردد ، انقلابى

در درون جانشان صورت مى گي__رد ، شرمن__ده مى شون__د ، احساس حق__ارت مى كنن__د و براى ط__رف مق__ابل عظم_ت ق_ائ___ل مى شون__د .

اين جا است كه كينه ها و عداوت ها با طوفانى از درون جان برخاسته و جاى آن را محبت و صميميت مى گيرد .

بديهى است اين يك قانون غالب__ى است نه دايمى ، زيرا هميشه اقليتى هستند كه از اين روش س__وء استف__اده مى كنن__د و تا زير ضرب__ات خردكنن__ده ش__لاق مجازات ق__رار نگي_رن__د ، آدم نمى ش___ون__د و دس___ت از اعم_ال زش__ت خ_ود ب_رنم_ى دارن__د .

روش هاى تثبيت دوستى (125)

البته حساب اين گروه جدا است و بايد در برابر آن ها از شدت عمل استفاده كرد ، ولى نبايد فراموش كرد كه اين دسته هميشه در اقليت هستند ، قانونى كه حاكم بر اكث_ريت اس_ت ، هم_ان قانون « دف_ع سيئ_ه ب_ا حسن_ه » اس_ت .

و لذا ملاحظه مى كنيم كه پيغمبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و پيشوايان معصوم عليهم السلام هميشه از اين روش عالى قرآنى بهره مى گرفتند ، فى المثل به هنگام فتح مكه كه نه تنها دشمنان ، بلكه دوستان انتظار انتقام جويى شديد مسلمين و به راه انداختن حمام خون در آن سرزمين كفر و شرك و نفاق و كانون دشمنان سنگ دل و بى رحم داشتند و حتى بعضى از پرچم داران سپاه اسلام در آن روز رو به سوى ابوسفيان كرده و شعار «اَلْيَوْمُ يَوْمُ الْمَلْحَمَةِ، اَلْيَوْمُ تُسْبَى الْحُرْمَةُ، اَلْيَوْمُ اَذَلَّ اللّهُ قُرَيْشا : امروز ، روز انتق_ام ، روز از بين رفتن احت_رام نفوس و اموال دشمن_ان و روز ذلت و خوارى قريش است » سر دادند ، پيغمبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله با جمل_ه « اِذْهَبُوا فَاَنْتُمُ الطُّلَقاءُ : برويد و همه آزاديد

»

(126) رفاقت و دوستى

همه را مشمول عفو خود قرار داد ، رو به سوى ابوسفيان فرمود و شعار انتقام جويانه را به اين شع__ار محبت آمي__ز تبديل فرمود : « اَلْيَوْمُ يَوْمُ الْمَرْحَمَةُ اَلْيَوْمُ اَعَ__زَّ اللّهُ قُ__رَيْش__ا : ام__روز ، روز رحم__ت اس__ت ، ام__روز روز ع__زت ق_ري___ش اس___ت » . (1)

همي__ن عمل چنان طوفانى در سرزمي__ن دل هاى مكي__ان مشرك بر پا كرد كه به گفت__ه قرآن : « يَدْخُلُونَ فى دينِ اللّهِ اَفْ__واجا : ف__وج ، ف__وج مسلمان شدند و آيين اسلام را با ج_ان و دل پذي__را گشتند» (2 / نصر) .

ولى با تمام اين احوال به طورى كه در تواريخ اسلام آمده است پيامبر صلى الله عليه و آله چند نفر را نام برد و از عفو عمومى مستثنى كرد ، چراكه افرادى خطرناك و غير قابل بخشش بودند ، اما بقيه را جز اين چند نفر مشمول عفو عمومى ساخت و در ضمن، اين جمله

1- « بحار الانوار » ، جلد 21 ، صفحه 109 .

روش هاى تثبيت دوستى (127)

پرمعنى را بيان كرد : « من درباره شما همان مى گويم كه يوسف درباره برادران خود كه بر او ستم كرده بودند ، گفت : لا تَثْريبَ عَلَيْكُمُ اَلْيَوْمَ يَغْفِرُ اللّهُ لَكُمْ وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ: ام_روز ملامتى بر شم_ا نيست ، خ__دا شم_ا را ببخش_د ك__ه او ارحم الراحمين است » .(1)

طبق_ه بن__دى دوست_ان

م__ردم از حيث آغاز و پايان با همديگر برابر و همچون دندانه هاى شانه اند همه از آدم عليه السلام و آدم از خاك آفريده شده است. ليكن از نظر مواهب و ويژگى ها و ملكات درجات و طبقات آن ها مختلف است.

دست__ه اى از عالم__ان و حكيم__ان و پرهيزگ__ارانن__د ك__ه ب_الات_ري__ن طبق__اتن__د.

دست__ه ديگ__ر نادانان و فاسق_ان و اش_رارند كه در پايين تري__ن طبقات جاى دارند.

1- « بحار الانوار » ، جلد 21 ، صفحه 132 .

(128) رفاقت و دوستى

ميان اين دو طبقه درجات متعدد و مراتب بسيارى است.

قرآن كريم بر اين تفاوت و اختلاف تصريح فرموده است: «يَرْفَعِ اللّه ُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُ__مْ وَ الَّذينَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ». (1)

نيز: «اُنْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلىبَعْضٍ وَ لَلاَخِرَةُ اَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَأَكْبَرُتَفْضيلاً» .(2)

نيز: «أمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقينَ كالْفُجّارِ» .(3)

نيز: «هَ_لْ يَسْتَ_وِى الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُ__ونَ». (4)

1-11/مجادله:...خداوندآن هاراكه ايمان آورده اندوكسانى راكه ازعلم بهره دارنددرجات بزرگى مى بخشد.

2- اص__ول ك___اف__ى، 2/660 ؛ بح____ارالان____وار، 75/75 .

3- 28 / ص. يا پرهيزگاران را همچون فاجران ق_رار مى دهيم .

4- 9 / زم___ر. بگ__و آي__ا كس_ان__ى ك__ه مى دانن__د با كس___انى كه نمى دانن__د يكس__انند؟

طبقه بندى دوستان (129)

نيز: «أفَمَنْ كانَ مُؤْمِنا كَمَنْ كانَ فاسِقا لا يَسْتَوُونَ» .(1)

اكنون درباره آنچه در برابر دوستان بر انس__ان واجب است گم__ان ت__و چيست ؟

آيا به طور برابر با آن ها رفتار كند يا اختلاف را در نظر گيرد. اگر به طور برابر رفتار كند بى شك حقّ بلندپايه را انكار كرده يابه فرومايه چيزى را كه استحقاق ندارد بخشي__ده است و اگر اخت__لاف را در نظر گي__رد كينه هايى بر ض__د خود در دل ي__اران و دوستان__ش برانگيخته است. بنابراي__ن براى اصلاح اين ام__ر راه حل صحي__ح و رأى درست چيست ؟

1- 18 / سجده. آيا كسى كه با ايمان باشد همچون كسى است كه فاسق باشد؟ نه هرگز اين دو برابر نيستند.

(130) رفاقت و دوستى

بى شك رأى درست آن است كه ميان دوستان از حيث محبت قلبى تفاوت قايل شود، چه اين تفاوت برحسب صفات محبوب و ويژگى ها و خصايص او امرى اجتن__اب ناپ__ذي__ر است. همچني__ن

از حيث ارزش و ب__زرگوارى و احت__رام شخص__ى بايد اخت__لاف ميان آن ها را در نظر گرفت و هركدام را در حد استحقاقى كه دارد م___ورد اك_رام و احترام قرار داد.

آرى اگر دوستان همه در يك جا گرد هم آمده باشند شايسته است در حفظ مظاهر دوستى و روكردن و خوشآمدگويى به آن ها و سخن گفتن با آنان و شنيدن گفتارشان و امثال اين ها كه از لوازم دوستى و حقوق برادرى است ميان آن ها تساوى را برقرار كرد. اما اگر با هر يك از دوستان به طور جداگانه ديدار كند بايد آنچه را در خور است بى كم و كاست رعايت و حقّ او را ادا كند.

امام صادق عليه السلام در اين حديث به همين نكته دقيق اشاره كرده و فرموده است: «هرگاه افراد حاضر سه تن از مؤمنان باشند دو نفر از آن ها به سخنگويى درگوشى

طبقه بندى دوستان (131)

نپ_ردازند چه اين امر دوس__ت آن دو را غمگي__ن مى سازد» .(1)

نيز فرموده است: «پيامبر خ__دا صلى الله عليه و آله نگاه هاى خ__ود را ميان اصحابش تقسيم مى فرم__ود، و ب__ه اي_ن و آن به تس__اوى نظ__ر مى ك___رد» .(2)

رفي_ق شن__اسى از دي_دگ__اه رواي_ات

1. عن موسى بن جعفر عن آبائه عليه السلام قال: قالَ رسول اللّه صلى الله عليه و آله : «اذا أحَبَّ أحَدُكُمْ أخاهُ فلْيسألَهُ عَنْ اسم أبيهِ و عَنْ قَبِيلَتِهِ وَ عَشِيرَتِه فانّهُ مِن الحَقِّ الواجِبِ و صدق الاخاءِ أنْ

1- اص___ول ك____اف__ى، 2/660 .

2- اص__ول ك__اف__ى، 2/671 .

(132) رفاقت و دوستى

يسألَهُ عَنْ ذلِكَ وَ الاّ فانَّها مَعْرِفَةٌ حَمْقاهُ».(1)

امام موسى بن جعفر عليه السلام ازجدش رسول اللّه صلى الله عليه و آله نقل مى كند:

هرگاه يكى ازشما برادرش را دوست داشته باشد، بايد از نام پدر و قبيله و عشيره او سؤال كند، زيرا اين حقوق واجب به شمار مى رود.

اخوّت

حقيق__ى آن است كه از برادرش اين س__ؤال را بكن__د، وگرنه شناختى احمقان___ه خواه__د ب__ود.

2. قال النب__ى صلى الله عليه و آله : «أكْثِ__روا مِن الاخوانِ ف__انَّ ربَّكمْ حيىُّ كريمٌ يستحْيِى أن يُعَ__ذّب عبْ__دَهُ بي__ن اخ__وانِهِ يَ___وْمَ القيمَ____ةِ».

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: دوست بسيار گيريد، زيرا خداى شما با حيا و بخشنده است و ش__رم دارد ك___ه روز رست__اخيز، بن__ده خ___ود را در مي__ان ب__رادرانش ع__ذاب كن_د.

3. قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله : «انَّ اللّه تَعالى يحِبُّ الْمداوَمَة عَلَى الاخاءِ القديم فَدوِمُوا» .(2)

1- بحارالانوار، ح 74، ص 179.

2- نهج الفصاحه، ص 84 .

رفيق شناسى از ديدگاه روايات (133)

خداون__د ادام__ه دوستى ديرين_ه را دوست دارد، بنابراي__ن دوستى ديرين__ه را ادام__ه دهيد.

4. قال الامام على عليه السلام «يَا بُنىَّ اجْعَلْ نَفْسك مِيزانا فِيما بَيْنَك وَ بَيْنَ غَيْرِكَ، فَاَحْبِبْ لِغَيْركَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ، و اَكْرَهْ لَهُ ما تَكْرَهُ لَهَا. وَ لا تَظْلِمْ كَمَا لا تُحِبُّ اَنْ تُظلَم وَ اَحْسِنْ كَمَا اَن يُحْسَنَ الَيْكَ. وَاسْتَقْبِحْ مِن نَّفْسِكَ ما تسْتَقْبِحُ مِنْ غَيْركَ. وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِمَا تَرْضاهُ لَهُمْ مِّن نَّفْسِكَ. وَ لا تَقُلْ ما لا تَعْلَمُ وَ ان قَلَّ ما وَ لا تَقُلْ تَرْضاهُ لَهُمْ مِّن نَّفْسِكَ. وَ لا تَقُلْ ما لا تَعْلَمُ وَ ان قَلَّ ما وَ لا تَقُلْ ما لا تُحِبُّ اَن يُقالَ لَك. وَ اَعْلَمْ اَنَّ الاْعِجابَ ضِدُّ الصَّرابِ و ءَافَةُ الاَْلبابِ. فَاسْمعَ فِى كَدْحِكَ وَ لا تَكُنْ خازنا لِغَيْرِكَ، وَ اذا اَتَتْ هُدِيتَ لِقَصْدِكَ فَكُنْ اَخْشَعَ ما تَكوُنُ لرَبِّكَ.»

اى فرزند عزيزم، در روابط خود با ديگران، نفس خويش را ميزان قرارده، هرآنچه را

(134) رفاقت و دوستى

كه براى خود مى پسندى، براى ديگران نيز بپسند و آن چه را كه

بر خويش نمى پسندى، بر ديگران نيز مپسند. چنان كه دوست ندارى ستم بينى، خود نيز ستم مكن، و همان گونه كه از ديگران نيكى را انتظار دارى، خود نيز در حق آنان نيكى كن. هركارى را كه از ديگران زشت مى شمارى، ارتكابش را براى خود نيز زشت بدان. از خدمت ديگران به مقدارى خشنود باش كه خود با ارائه آن خشنودى و درنهايت آن چه نمى دانى مگو، ه_رچن__د دانسته ه_اي__ت اندك باش__د و آنچه را كه دوس__ت ندارى درب___اره ات بگويند، تو ني_ز درباره ديگ_ران مگ_و.

و نيز بدان كه خود بزرگ بين__ى خلاف منط__ق و آف__ت انديشه است.

پس براى زندگى خويش بكوش و خزانه دار ديگران مباش و آنگاه كه در راستا تعادل حركت مى كنى، در برابر پروردگارت بيشتر و بيشتر خاشع ب_اش. (1)

1- نهج الفصاحه، فيض الاسلام، ج 5 .

رفيق شناسى از ديدگاه روايات (135)

5. «وَ ق__الَ عِنْ__دَهُ رَجُ__لٌ: اِنَّ الْمَعْ__رُوفَ اِذا اُسْ__دِىَ اِل_ى غَيْ_رِ أَهْلِ_هِ ض___اعَ فَق___الَ الحسي___نُ عليه السلام لَيْ__سَ كَ__ذلِ__كَ، وَ لكِ__نْ تك__ونُ الضيعُ_هُ مِثْ_لُ المط___ر تصيبُ البِرَّ و الف_اجِرَ» (1)

مردى در خدمت امام حسين عليه السلام گفت: محبت و احسان به نا اهل به هدر مى رود و حض__رت فرمودن_د: چني__ن نيس__ت. نيك_ى همانند باران است كه بر نيك و بد مى ب_ارد .

6. «قال الباقر عليه السلام صحبة عشرين سنة قرابةٌ

رفاقت بيس__ت ساله خ__ويش__اون_دى است».

7. «ع__ن اب__ى عب__داللّه عليه السلام قال: ما صافَ__حَ رس__ول اللّه صلى الله عليه و آله رَجُلاً قَ__طُّ فَنَزَعَ يَ__دَهُ حَتّ__ى يَكُ__ونَ هُ__و الَّذِى ينْزَعُ يَدَهُ مِنْهُ (2)

1- تحف العقول، ص 279 .

(136) رفاقت و دوستى

از امام صادق عليه السلام نقل شده است: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هرگز با مردى مصافحه نكرد كه دستش را از دست او بردارد

تا آن مرد دستش را از دست رسول خدا صلى الله عليه و آله برمى داشت».

8. «... عن ابى عب__داللّه عليه السلام قالَ: قالَ أمِي__رُ المؤمنين عليه السلام : الْمُؤْمِ__نُ مَأْلُوفٌ وَ لا خَي___ر فِيمَ_نْ و لا يُ__ؤلَ_فُ (1)

از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: امير المؤمنين عليه السلام فرموده است: مؤمن مورد انس قرار مى گيرد. كس__ى كه ن__ه انس بگيرد و نه ديگ__ران با او انس داشته باشند خيرى در او نيست».

9. «عن ابى عبداللّه عليه السلام قال: أحبَ اخْوانِى الَىَّ مَن أَهْدى اِلَىَّ عُيُوبِى (2)

1- مشكوة الانوار، ص 201 .

2- بحار الانوار، ج 7، ص 381 .

رفيق شناسى از ديدگاه روايات (137)

از ام_ام ص__ادق عليه السلام نق__ل ش__ده ك__ه ف__رم__ود: محبوب ترين برادران من در نظرم كسى است كه عي_وب م_را ب_ه م_ن بگ_ويد».

10. «يا بُنى اذا زُرْتَ فَزُرِ الاَْخْيارَ و لا تَزرِ الفُجّارَ فَاِنَّهُمْ صَخْرةٌ لا يَتَفَجَّرُ ماؤُها وَ شَجَرةٌ لا يَخْضَرُّ وَرَقُه_ا وَ أرضٌ لا يَظْهَ_رُ عُشبُها (1)

پسرم اگر خواستى با كسى ديدار كنى به ديدار خوبان برو و هيچ گاه به ديدار بدكاران نرو، زيرا آنان همانند تخته سنگى هستند كه هرگز از آن آبى جارى نمى شود و درخت__ى كه ب__رگش سب___ز نمى گ____ردد و زمين___ى ك___ه گي__اهش آشكار نمى شود.»

11. «ق__الَ الام____امُ الج__وادُ عليه السلام : ملاق_اتُ الاخ__وانِ نَشْ__رَةٌ و تَلقي__حٌ لِلْعق__لِ وَ اِنْ ك_____انَ ن___زرا قلي______لاً (2)

ملاق__ات و دي__دار ب__رادران سب__ب توسعه و بارورى عق__ل است اگر چه كم و

1- روضة المتقين، ج 12، ص 13 .

2- بحارالانوار، ج 75، ص 302 .

3- مسند امام جواد عليه السلام ، ص 242 .

(138) رفاقت و دوستى

اندك باش__د.»

12. «خَيْ____رُ أِخْ__وانُ____كَ مَ___نْ نَسِ____ىَ ذَنْبَ__كَ و ذَكَّ__رَ اِحْس___انَ__كَ اِلَيْ_____هِ (1)

بهت__رين ب__رادران ت__و كس__ى است كه

اشتباهت را ناديده و احسانت را متذكر و يادآور شود.»

دوست__ى ه_اى ممن___وع

دوستى با كافران يا اهل ذمه

از امام صادق عليه السلام طبق سند معتبرى منقول است: سزاوارنيست كه مؤمن با كافر اهل ذمه شريك شده يا امانت__ى را به وى بسپ__ارد تا برايش چي__زى را خريدارى كنند. و همچني__ن از ام__ام كاظ__م عليه السلام نق__ل ش__ده اس__ت ك__ه مسلم__ان نباي__د با كافر در

1- بحارالانوار، ج 78، ص 379.

دوستى هاى ممنوع (139)

يك كاسه چي_زى بخ__ورد و ي_ا ب_ا او در ي_ك ج__ا بنشين_د و ي__ا ب_ا او مص_احب_ت كن_د.

دوستى با فاسق

فاسق كسى است كه از راه راست منحرف گشته و به احكام الهى بى تفاوت است و كسى است كه احكام و دستورات الهى را ناديده گرفته يعنى شخصى پست و فرومايه، او تنها به دنبال منافع خويش بوده و اگر نفعى از كسى به او برسد دوستى مى كند و اگر شخص ثالثى منفعتش بيشتر از آن باشد دوستى قبلى را فداى آن مى كند، دوستى با اين گونه افراد مايه بدبختى انسان و باعث متزلزل شدن زندگى افراد بوده و فاسق كسى است كه با بى شرمى به هر كار زشت و پستى تن دهد تا هوس هاى حيوانى خويش را اشباع نمايد و از هواپرستى ترس ندارد دوست دارد افراد پاك را مانند خود جلوه دهد و خصوصيات خويش را به آنها نسبت دهد فاسق ياوه گو و بى نزاكت بوده و فحاش و بدزبان است با اين خصوصيات او هم به خودش ضربه مى زند و به هركسى كه دوست

(140) رفاقت و دوستى

يا آشناى او است ضربه خواهد زد و انسان بايد از دوستى با اين گونه افراد خوددارى نماي__د. حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله مب__ارزه با اين گون__ه اف__راد را مثل جهاد قلمداد نموده ومى فرمايد:

«الجهادُ أرْبَعٌ: الامْرُ بالْمَعْرُوف وَ النَّهْىُ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدقُ فى

مَواطِنَ الصَّبْرِ وَ شَنَ__آن الفاس__ق (1)

جهاد چهار قسم است : امر به معروف و نه__ى از منك__ر و راستى در م___وقع صبر و تنف_ر از فاسق.»

1- نهج الفصاحه، ص 281 .

دوستى با فاسق (141)

دروغگو

«ايّ_اكَ و مُصاحَبَ__ة الك_ذّابِ فانَّ__هُ كَسَ__رابٍ البَعي__دَ و يُبَعِّ__دُ الَيْ___كَ الْقَري__بَ (1)

از مصاحب__ت دروغگو بپرهيزد كه دروغگو چون سراب است دور را نزديك و نزديك را دور نمايد».

آئين دوستيابى و خلاصه اى از نظريه ديل كارنگى

در اين فصل از كتاب به منظور مقايسه نظر قرآن كريم و روايات با نظرات شخصيت هاى برجسته و حكماى مشهور، بخشى از آن ها را درج نموده ايم. در اين مقايسه مشاهده خواهيد نمود كه نظرات اسلام عزيز بسيار عميق تر و جذاب تر و كارسازتر مى باشد .

1- نهج الفصاحه، ش 1015، ص 204 .

(142) رفاقت و دوستى

ديل كارنگى در بين سال هاى 1955 _ 1888 ميلادى زندگى مى كرده، يكى از روانشناسان و مربيان تعليم و تربيت مشهور آمريكا است. از جمله شخصيت هايى است كه در كار خويش موفق بوده است. اكنون به خلاصه اى از نظريات او در كتاب آيين دوست يابى در رابطه با نفوذ در ديگران توجه فرماييد:

1. نخست بايد در طرف (فرد مورد نظر) ميل شديدى ايجاد نمود، آن كه بتواند اين ك__ار را بكن__د دني__ا را ط__رفدار خ__ود ساخت__ه و آن ك__ه نتوان__د در تنهاي__ى در جاده متروكى گ__ام خواهد گ__ذاشت.

2. به ساير افراد علاقه مند گرديد.

3. لبخن_______د ب_____زني_________د.

4. شنونده خوبى باشيد. ديگران را تشويق كنيد تا در رابطه با خودشان صحبت كند.

5. آنچه م__ورد علاقه ط__رف است صحب__ت كنيد.

آئي_ن دوستيابى و خلاصه اى از نظريه ديل كارنگى (143)

6. كارى كنيد كه طرف مقابل خود را مهمّ احساس كند و اين كار را صميمانه انجام دهي__د براى انجام كارهاي__ى كه به ديگران پيشنهاد مى كني__د طورى رفتار نماييد كه آنها خ__ود را مه__مّ احس_اس كنن_د و ب_ا خ__وشح__الى به خ_واست__ه شم__ا عمل كنند.

7. با تحسين و تقدير حقيقى و صادقانه بحث را شروع

كنيد و درنهايت طرف را وادار به حف_ظ ارزش هاى خود بنماييد.

8. خطاى ديگران را به طور مستقيم به آنها تذكر دهيد و مراقب باشيد احساس تفاخر و برترى در حرف هايتان نباشد.

9. قبل از طرح انتقادهاى خود از ديگران ابتدا پاى اشتباهات خودتان را به ميان بكشيد و از آن ه____ا سخ_ن بگ___ويي_د.

10. بج_اى ص_دور دستور مستقيم خواسته هاى خود را به صورت پيشنهاد سؤالى مطرح كنيد.

(144) رفاقت و دوستى

11. اجازه دهيد طرف حيثيت و آبروى خود را حفظ كند، «جريحه دار كردن احساسات ديگران كار انس_ان هاى ب_زرگ نيست».

12. از پيشرفت هاى كوچك ديگران سخاوتمندانه تعريف كنيد و در ستايش استع__داده__اى آن ه__ا صميمي__ت نش__ان دهي_د.

13. ديگران را از حُسن شهرت برخوردار سازيد تا خود را لايق نام نيك كه براى آن ه_ا ف__راه__م آورده اي__د بسازن_د در اي__ن صورت هر دو طرف به مقصود رسيده ايد.

14. با تشوي__ق ديگ__ران وانم__ود كنيد كه برط__رف كردن عيوبش__ان س__اده اس__ت، ك__ارى كني__د ك__ه خواست__ه شم__ا براى ط__رف آس__ان جل__وه كند و خ__ودش را در مق__اب__ل ي__ك غي_ر ممك_ن نبين__د.

16. نكته مهمى كه در برخورد با ديگران بايد مورد توجه باشد اين است كه اجازه دهيم آنها در طريقى كه براى سعادتمند شدن در پيش گرفته اند بنا به سليقه خود پيش

آئي_ن دوستيابى و خلاصه اى از نظريه ديل كارنگى (145)

ب_روند، البته مش_روط بر اين كه آن ها نيز با راهى كه درپيش گرفته اند مزاحم ما نشوند.

17. از خ__رده گي__رى احت_راز كني_د.

18. به ديگران نشان دهيد كه به آن ها اعتماد داريد تا آن ها نيز بكوشند خويش را س_______زاوار اعتم__اد نش__ان دهن____د.

19. بكوشيد تا حسن رقابت را در افراد مورد نظر خود تحريك كند

تا مرد استعدادهاى ذاتى خويش را بروز دهند.

20. به شريف ترين انگيزه هاى افراد متوسل شويد.

آئين دوستيابى از ديدگاه قابوسنامه و حكما و بزرگان

بدان پسر! كه مردمان تا زنده باشند ناگزير باشند از دوستان. كه مرد اگر بى برادر باش_د به كه بى دوس__ت ؛ از آنچه حكيم__ى را پرسيدن__د كه: دوست بهت__ر است يا برادر؟ گف_ت : «ب_رادر ه_م دوس__ت ب_ه».

(146) رفاقت و دوستى

پس انديش__ه كنى به كار دوست__ان و به احيا كردن آن. رسم هديه فرستادن و مردم__ى ك__ردن. زي_را كه هر كه از دوست__ان نينديشد، دوست__ان نيز از او نينديشن__د.

پس مرد همواره بى دوست بُود و كسى كه دوست داشته باشد از خويشاوندى بى نياز است و عادت كن به بسيار دوست گرفتن. چرا كه با دوستان (عيب هاى زيادى مخفى و هنرهاى زيادى آشكار مى شود) و موقعى كه دوست نو گرفتى پشت به دوستان كهن مكن، در طلب دوست تازه باش و بر دوستان كهن وفادار باش و چنان باش كه گفته اند: «دوست خوب گنج بزرگ است». ديگر انديشه كن از مردمانى كه با تو به راه دوستى روند و ميانه باشند با آن ها سازگارى كرده و در نيك و بد همراه آنان باش تا از تو اين خصلت راببينند و از ته دل دوست تو شوند.

از اسكندر پرسيدند كه بدين كم مايه روزگار، اين همه ملك و قدرت را چطور به دست آوردى گفت: به دست آوردن دشمنان به تَلَطُّف (مهربانى) و به جمع كردن

آئين دوستيابى ازديدگاه قابوسنامه و حكما و بزرگان (147)

دوستان به تعهد. بترس از دوستى كه دشمن تو را دوست دارد و حذركن از كسى كه هم ادعاى دوستى با تو و هم ادعاى دوستى با دشمنت را

دارد. در اين جهان بى عيب كسى مشناس، اما خود هنرمند باشد كه هنرمند كم عيب بود و دوست بى هنر مگير كه از دوس____ت ب__ى هن__ر سع__ادت دور اس___ت.

و اما با بى خردان هرگز دوستى مكن، كه دوست بى خرد بدتر از دشمن بُوَد. كه دوست بى خرد با دوست همان كند كه صد دشمن با دشمن نكند و دوستى با مردم هنرمند، خوش قول و خوش معاشرت بنماى.

و ح_ق م_ردمان و دوست_ان را ض__ايع مكن. تا سزاوار ملامت نگردى، كه گفته اند: «دو گروه از مردم سزاوار م__لامت ب_اشند، يك_ى ض_ايع كننده حق دوستان و ديگ___رى ن___ادي___ده گ__رفت__ن ك___ردار نيك_______و» .

و با مردمان دوستى ميانه دار و بر دوستان، به اميد دل مبند كه «من دوستان بسيار

(148) رفاقت و دوستى

دارم» دوست خاصه خويش، خود باش و به اعمال و كردار خويش ناظر باش و به اعتماد دوستان از خويشتن غافل مباش. چه اگر هزار دوست باشد از تو دوست تر تو را كسى نبود و دوست را به فراخى و تنگى آزمايش كن.

و در سود و زيان دوستى كه دشمنى تو را دشمن ندارد وى را جز آشناى خويش مخوان. كه آن كس آشنا بُود نه دوست و با دوستان در وقت ناراحتى و گله همچنان باش كه در وقت خشنودى و دوست را به دوستى چيزى آزمايش مكن، كه اگر وقتى دشمن بود تو را آن زيان رساند و پشيمانى فايده اى ندارد و اگر فقير باشى دوست غنى و توانگر طلب مكن. كه درويش را غير از خود كسى رفيق نباشد و دوست را به درجه خويش انتخاب كن و در دوستى مردمان، دل استواردار تا كارهاى تو

استوار بُود و از دوس__ت طمع كار دور باش كه دوست__ى او با تو به طمع باشد نه به حقيقت و با مردم كينه ورز (حقود)، دوستى مكن زيرا كه هميش__ه آزرده و كين__ه ور باشد. دوستى تو

آئين دوستيابى ازديدگاه قابوسنامه و حكما و بزرگان (149)

در دل وى محك__م نب_اش__د و بر او اعتماد نب_ود.(1)

قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله :

«اَلجَلي__سُ الصّالِ__حُ خَيْ__رٌ مِ__نَ الوَح_دَةِ وَ الوّح__دَةُ خيرٌ مِنْ جَلي__سِ السُ__وءِ (2)

دوست ص_ال__ح و خوب بهت__ر از تنهاي__ى است و تنهاي_ى از دوس_ت بد بهتر است.»

ق____ال عل___ى عليه السلام :

«اَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسابِ الاِْخْوانِ وَ اَعجَزُمِنهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَبِهِ مِنهُم (3)

عاجزترين مردم كسى است كه از دوست يابى ناتوان باشد و ناتوان تر از او كسى

1- ق__اب__وس نامه ، عنص__ر المعالى كيك____اووس بن اسكن__در (با تلخيص و تص_رف).

2- صادق احسانبخش، آثارالصادقين، ج 2، ص 268 .

3- نه__ج البلاغه، قصار 11 .

(150) رفاقت و دوستى

است كه دوست__ان خ_ود را از دس_ت ب_ده_د».

قال لقمان لابنه :

«يا بُنَىَّ: اِتَّخِذْ اَلْفَ صَديقٍ، وَ اَلْفٌ قَليلٌ (1)

لقمان حكيم به فرزندش گفت: پسرم: هزار دوست برگزين كه هزار دوست نيز كم اس________________ت».

ق_ال عل__ى عليه السلام :

«مُع_اشَ__رَةُ الاَب__رارِ تُ__وجبُ الشَّرَفَ (2)

بانيكان نشستن سبب بزرگى وشرف است.»

1- وسايل الشيعه، ج 18 .

2- آية اللّه عبدالواحد آمدى، غررالحكم، ج 2، ص 760 .

آئين دوستيابى ازديدگاه قابوسنامه و حكما و بزرگان (151)

ق____ال عل___ى عليه السلام :

«صُحْبَةُ الاَخيارِ تَكْتَسِبُ الْخَيْرَ كَالرّيح اِذا مَرَّتْ بِالطّيِبِ حَمَلَتْ طيبا (1)

هم صحبت باخوبان كسب خوبى كند،مثل بادى كه چون برمُشك و بوى خوش بوزد بوى خوب به همراه مى آورد.»

قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله :

«اَقَ_لُّ ما يَكُ__ونُ فى اخِرِ الزَّم__ان ؛ اَخٌ يُوثَ_قُ بِهِ، اَوْ دِرْهَ__مٌ مِنْ حَلالٍ (2)

دو چي__ز در آخ__ر الزم_ان كمي_اب است ؛ دوس__ت م__ورد اعتم__اد و پ__ول حلال».

عده اى از اصحاب امام صادق عليه السلام گرد آن

بزرگوار نشسته بودند كه يكى از آنان در

1- آية اللّه عبدالواحد آمدى، غررالحكم، ج 1، ص 454 .

2- حس___ن شعب__ه ح___رانى، تح__ف العق_ول، ص 53 .

(152) رفاقت و دوستى

موردشخصى بدگوئى كرد، امام صادق عليه السلام بى درنگ فرمودند:

«وَ اَنّ__ى لَ_كَ بِاَخي__كَ كُلِّهِ؟ وَ اَىُّ ال__رِّج__الِ الْمُهَ__ذَّبِ؟ (1)

دوس__ت ك__ام__ل و ب__ى عي____ب را از كج__ا م__ى ت__وان__ى پي___دا كن___ى؟ و كج__ا م__رد بى عي___ب پي____دا م__ى ش_____ود؟»

حضرت على بن ابيطالب عليه السلام فرموده:

«اَحبِبْ حَبيبَكَ هُونا مّا، عَسى ان يَكونَ يَغْبِظكَ يَوْما ما(2)

در دوست_ى با رفيق__ت اف_راط مك__ن ك__ه ممك__ن اس__ت او روزى دشمن_ت گ_ردد».

ام_ام جعفر صادق عليه السلام مى ف_رمايند :

1- وسايل الشيعه، ج 8، ابواب احكام العشر، ص 458 .

2-نهج الب__لاغه، ت_رجم_ه في_ض الاس_لام، قص_ار 260 .

آئين دوستيابى ازديدگاه قابوسنامه و حكما و بزرگان (153)

«لا تَطَّلِعُ صَديقَكَ الاّ عَلى ما لَوِاطَّلَعَ عَلَيهِ عَدُوُّكَ لَمْ يَضُرَّكَ، فَاِنَّ الصَّديقَ قَد يَكُونُ عَدُوّكَ يَوما ما (1)

تمام رازهاى خود را به دوست و رفيق خود مگو، مگر آن رازهايى كه اگر دشمنت هم آن ه__ا را بدان__د ض__ررى به ت__و نمى رس__د. چ_ه بسا دوستت روزى دشمن تو گردد.»

آزم_ايش رفي_ق

قال على عليه السلام :

«الطُّما نينةُ اِلى كُلٌّ اَحَدٍ قَبْلَ الْخُبْرَةِ مِنْ قُصُورِ العَقْل (2)

اعتم_اد به ديگرى قبل از آزمايش، نشانه كم عقلى است».

1- علام__ه محم__د باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 4، ص 177.

2- عب___دال_واح___د آم__دى، غ____ررالحك___م، ج 2، ص 86 .

(154) رفاقت و دوستى

قال على عليه السلام :

«لا تأمَنْ صَديقَكَ حتّى تَخْتَبُرهُ (1)

از رفيقت ايم__ن مباش تا اين كه او را امتحان كنى».

قال على عليه السلام :

«فى الشّ_دَةِ يَختَبَ_رَ الصِّ__ديقُ (2)

در هنگام سختى است كه دوست آزمايش مى شود».

1- عب___دالواح___د آمدى، غررالحك___م، ج 2، ص 86 .

2- عب__دال__واح__د آم___دى، غررالحكم، ج 2، ص 86 .

آزمايش رفيق

(155)

تق_________وى

تق_وا چيست ؟

متّقين كيانند ؟

لغت تقوا از كلمات شايع و رايج دين است، در قرآن كريم به همان اندازه كه از ايمان و عم_ل و ي_ا نم_از و زك_وة نام ب_رده ش__ده از اين واژه ني__ز استف__اده گردي__ده اس_ت.

تقوى، از ماده «وقى» است كه به معناى حفظ و صيانت و نگهدارى است و حقيقت تقوى از نظر اسلام يعنى: انسان خود را از آنچه كه از نظر دين، خطا و گناه و پليدى و زشتى شناخته شده، حفظ و صيانت كند و مرتكب آنها نشود. (1)

خداون_د سبحان در س_وره بق_ره آي__ه 193 م_ى ف_رم_اي_د:

1- شهيد مطهرى، ده گفتار، ص 3.

(156) رفاقت و دوستى

«و اتَّقُ__وا اللّه وَاعْلمُ___وا اِنّ اللّه َ مَ_عَ المُتَّقي___ن

ازخ__دا بترسيد و بدانيد كه خداون__د با پرهيزكاران است.»

و نيز در س__وره نحل، آي__ه 128 مى فرماي___د:

«اِنَّ اللّه َ مَ______عَ الَّ____ذي________نَ اتَّقَ__________وا

همانا خداون__د با پرهيزك_اران و متقين است.»

دومين ويژگى رفيق خوب، تقوى است، بايد با پرهيزكاران و اهل تقوى رفاقت و دوستى داشته باشيم و توصيه اسلام به پيروانش اين است كه با متّقين همنشين شوند.

خداون__د در س_وره زخ__رف آيه 67 ف_رم_وده:

«الاَْخِلاّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ اِلاَّ الْمُتَّقينَ

دوست__ان در آن روز (روز قيام__ت) دشمن يكديگرند مگ_ر متقي_ن و پ_رهيزكاران.»

تبديل شدن دوستى غيرپرهيزكاران به عداوت در روز قيامت، طبيعى است. چرا كه

تقوى (157)

هركدام از آن ها ديگرى را عامل بدبختى و بيچارگى خود مى شمرد.

غير متّقين در روز قيامت به يكديگر مى گويند: تو بودى كه اين راه را به من نشان دادى و مرا به سوى آن دعوت كردى، تو بودى كه دنيا را در نظر من زينت دادى

و مرا به آن تشويق نمودى. ولى پرهيزكاران كه از رستگاران روز قيامت هستند به يكديگر سخن نمى گوين___د زيراكه پيون__د دوستى آن ها جاودانى است. (1)

پيامبر اس__لام صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «قالتِ الحواريون لِعيسى: يا روح اللّه من نُجالِسُ؟ قال عليه السلام : مَن يُذَكِّرُكُ__مُ اللّه رُؤيَتُهُ و يَزيدُ فى عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ يُرَغِّبُكُمْ فِى الاْخِ_رَةِ عَمَلُ_هُ از او پرسيدند با چه كسانى همنشين شويم؟ حضرت عيسى فرمودند: با كسى كه از دين او به ي__اد خدا افتي__د، كلامش بر دانش شما بيافزايد و عملش شما را به كار براى

1- ناص_رمك_ارم شي_رازى و جمع_ى از ن__ويسن_دگ_ان، تفسير نمونه، ج 21، ص 110 .

(158) رفاقت و دوستى

آخ__رت تش_ويق نماي__د.»

قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله :«اَلجُلُوسُ ساعَةً عِنْدَ مُذاكَرَةِ الْعِلْمِ اَحَبُّ اِلَى اللّه ِ مِنْ قَراءَةِ الْقُرْانِ كُلِّهِ اِثْن_ى عَشَرَ اَلْ__فَ مَرَّةٍ (1)

ساعت__ى با عالم همنشي_ن شدن، از دوازده ه_زار مرتبه ختم قرآن محبوب تر است.»

امام على عليه السلام فرموده:

«عَ__دُوُّ ع__اقِلٌ خَي__رٌ مِ___نْ صَدي___قٍ اَحمَ____قَ (2)

دشمن عاقل و خردمند بهتر از دوست احمق است.»

سع___دى گ____وي___د :

1- عل___ى ب___اب__ازاده، آئي___ن دوست______ى، ص 107 .

2- محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 2، ص 529 .

تقوى (159)

دوست مشمار آن كه درنعمت زند لاف يارى و برادرخواندگى

دوست آن باشد كه گيرد دست دوست در پريشان حالى و درماندگى

ام__ام جعف_ر ب___ن محم__د الص_ادق عليه السلام ف_رم_وده اس___ت:

«لا تَكُ__ونُ الصَّداقَةُ اِلاّ بِحُدُودِها فَمَنْ كانَتْ فيهِ هذِهِ الحُدودُ

اَوْ شَى ءٌ مِنها فَانْسِبْهُ اِلَى الصَّداقَةِ وَ مَنْ يَكُنُ فِيهِ شَى ءٌ مِنْها

فَ__لا تَنْسِبْ___هُ اِلى شَ_ى ءٍ مِ__نَ الصَّ__داقَ____ةِ

فَاوَّلُها: اَنْ تَكُونَ سِريرَتُهُ و عَلانِيَتُهُ لَكَ واحِدَةٌ

والثّانى: اَنْ يَرى زَيْنَكَ زَيْنَ_هُ و شَيْنَ_كَ شَيْنَ_هُ

والثّالِثَةُ: اَنْ لا تُغيِّ__رَهُ عَلَيْ__كَ وِلاي_ةٌ وَ لا م_الٌ

(160)

رفاقت و دوستى

والرّابِعَةُ: اَنْ لا تَمْنَعَكَ شَيْئا تَنالُهُ مَقْتدَرَتُهُ

والْخامِسَةُ: وَ هِىَ تَجْمَعُ هذِهِ الْخِصالَ اَنْ لا يُسَلِّمَكَ عِنْدَ النَّكباتِ (1)

دوستى از روى راست__ى و درست__ى نباشد مگر با اين شرايط :

پس هر كه در او اين شرايط يا پاره اى از آن ها باشد او را اهل چنين دوستى بدان و كسى ك_ه چيزى از آن شرايط در او نب_اشد ب__ا او دوست مش____و :

اول: ظ___اه__ر و ب___اطن___ش ب__ا ت____و يكس___ان ب__اش______د.

دوم: زين__ت (خوب__ى) ت__و را زين_ت خ__ود، و زشت___ى تو را زشت_ى خ_ود ب__دان__د.

سوم: رياس__ت و ثروت، برخ_ورد او را نسبت به تو تغيير ندهد.

چهارم: اين كه از آن چه ت_وان_ائى دارد نسبت به تو دري__غ نكند.

1- يعقوب كلينى ، اصول كافى، ج 4، ص 452 .

تقوى (161)

پنجم: كه همه اين خصلت ه__ا را درب__ردارد و آن اي__ن اس__ت كه هنگ__ام بيچارگى و درماندگ__ى و پيش آمده__اى ناگ_وار تو را رها نكند.»

روش تشخيص دوستان خوب

حض__رت ام__ام ص____ادق عليه السلام مى ف__رم__اي______د :

«لا تَنظُرُوا اِلَى طُولِ رُكُوعَ الرَّجُلِ و سُجُودِهِ فَاِنَّ ذلِكَ شَىْ ءٌ اعْتادَهُ فَلَو تَرَكَهُ اِسْتَوحَشَ و لكِنِ انْظُرُوا اِلى صِدْقِ حديثِهِ وَ اَداءِ امانَتِهِ (1)

نگ__اه به طول كشيدن ركوع و سج__ود شخص نكنيد زي__را اين چيزى است كه عادت كرده و اگر آن را ترك كند وحشت مى كند وليكن بنگري__د به راستگويى و درستكارى آن.»

1- م_رح_وم كلين_ى، اص__ول ك__اف____ى، ج 2، ص 105 .

(162) رفاقت و دوستى

حضرت بارى تعالى در قرآن كريم مى فرمايد:

«وَ لا تَطْرُدِالَّذينَ يَدعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداوَةِ وَ العَشىِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ ماعَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِ_م مِن شَى ءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَى ءٍ فَتَطْرُدَ هُمْ فَتَكُونَ مِ__نَ الظّالِمينَ(1)

آن ه__ا را كه صبح و شام

خ__دا را مى خوانند و جز ذات پ__اك او نظ__رى ندارند از خ__ود دور مك__ن، كه نه حس__اب آن ه__ا بر توس_ت و نه حساب تو بر آن ه__ا، اگر آن ها را ط___رد كن___ى از ستمگ___ران خواه___ى ب__ود.»

پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوّتش گم شد

سگ اصحاب كهف روزى چند پى نيكان گرفت و آدم شد

1- قرآن كريم، سوره انعام، آيه 52 .

روش تشخيص دوستان خوب (163)

و سن__اي__ى گوي_د :

با بدان كن نشين كه بد مانى خوپذير است نفس انسانى

از رفاقت با چه كسانى پرهيز نمائيم ؟

1 _ منحرفين از دين 9 _ بخي__________لان

2 _ ف____اسقين 10_ چ__اپل___وسان

3 _ خ____ائني_ن 11_ احمق_________ان

4 _ ج___اهلي__ن 12_ ش___را بخواران

5 _ ظ____المي_ن 13_ ن___اسزا گويان

6 _ ت_رس_ويان 14 _ ق_اطعين ارحام

7 _ تن پ_روران 15 _ بدسابقه ها و مشك_وكان

8 _ دروغگويان

(164) رفاقت و دوستى

منح___رفي__ن از دي______ن

كافرين، منافقان، بدعتگزاران

قرآن كريم در بسيارى از آيات توصيه دارد كه با اين گروه ها لاف رفاقت و دوستى نداشته باشيد و از آنان اع_راض و دورى كنيد:

«لا تَجِدُ قَوما يُؤمِنُونَ بِاللّه ِ وَ الْيَومِ الاخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حادَّ اللّه َ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا اباءَهُمْ اَوْ اَبْناءَهُمْ اَوْ اِخْوانَهُمْ اَوْ عَشيرَتَهُمْ (1)

هي__چ ق__ومى را ك__ه ايم__ان ب___ه خ__دا و روز قي__امت دارد پي___دا نم__ى كن__ى ك__ه با دشمن__ان خ__دا و رس__ولش دوستى كنند هرچن__د پ__دران يا فرزندان يا ب__رادران يا خويش__اوندان آن ه__ا ب___اشن_د».

1- قرآن كريم، سوره مجادله، آيه 22 .

منحرفين از دين (165)

در سوره انعام در دو مورد خداوند باصراحت مى فرمايد:

«وَاَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكينَ (1)

و از مشركان روى بگردان.»

«وَ اِذا رَأَيْتَ الَّذينَ

يَخُوضُونَ فى آياتِنا فَاَعْرِضْ عَنْهُمْ (2)

ه__ر وق__ت كسان__ى را ك__ه آي__ات م__ا را استه__زاء مى كنن__د مشاه__ده نم__ائ__ى از آن ه______ا روى بگ_____ردان.»

وقتى آيه فوق نازل شد و مسلمانان از مجالست با كفار و استهزاءكنندگان آيات الهى نهى شدند، جمعى از مسلمانان گفتند: اگر بخواهيم در همه جا به اين دستور عمل كنيم بايد هرگز به مسجدالحرام نرويم و طواف خانه خدا نكنيم، در اين موقع آيه نازل

1- قرآن كريم، سوره انعام، آيه 106 .

2- قرآن كريم، سوره انعام، آيه 68 .

(166) رفاقت و دوستى

شد و به مسلمان ها دستور داد كه در اين گونه مواقع آن ها را نصيحت كنند و تا آن جاكه در قدرت دارند به ارشاد و راهنمايى آن ها بپردازد. (1)

قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله :

«مَنْ كانَ يُؤمِنُ بِاللّه ِ وَ الْيَومِ الاخِرِ، فَلا يُواخِيَنَّ كافِرا و لا يُخالِطِنَّ فاجِرا و مَنْ كان اَخ___ى ك_افِ__را اَوْ خالَطَ فاجِ__را كانَ كافِ___را فاجِرا (2)

هركس ايمان به خدا و روز قيامت دارد با كافر و فاجر دوستى ندارد و هركس با كافر و ف_اج_ر دوست شود ك__افر و ف_اجر ش_ود.»

1- استاد مكارم شيرازى و جمعى از فضلا، تفسير نمونه، ج 5، ص 68.

2- ص__ادق احس____انبخش، آث_____ارالص__ادقي______ن، ج 2، ص 260 .

منحرفين از دين (167)

«لا يُ_ؤمِنُ مَج__الِسُ الاَشرارِ غَ_وائِلَ الْمَعاصِى (1)

همنشين با اش__رار و مفسدين از فساد در امان نيست.»

«يا بُنَ__ىّ اِيّ__اكَ وَ مُصاحِبَ__ةُ الفُسّ__اقِ، هُمْ كَالْكِلاب اِنْ وَجَدُوا عِنْدَكَ شَيْئا اَكَلُوا وَ اِلاّ ذَمّ___وكَ وَ فَضَّحُ___وكَ وَ اِنَّم__ا حُبُّهُ__مْ بَيْنَهُ___مْ ساعَ___ةٌ (2)

فرزندم مبادا با فاسقان و بدكاران همنشين شوى، زيرا آنان همانند سگانند اگر چيزى نزد تو پيدا كردند مى خورند و اگر چيزى نيافتند تو را نكوهش و بدگوئى

مى كنن__د و پ__ى در پ__ى رس__وايت مى س_ازن__د.»

1- محمد رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 2، ص 63.

2- شي___خ مفي_____د، الاختص________اص، ص 333.

(168) رفاقت و دوستى

ام_ام جعف_ر صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد:

«اِحْذَرْ مِ__نَ النّاسِ ثَلاثَ__ةٌ، الْخائِ__نَ، وَ الظَّل_ومَ، و النَّمامَ، لاَِنَّ مَنْ خانَ لَكَ، خانَ__كَ(1)

از سه گروه بپرهيز: خيانتكار، ستمگر و سخن چين، زيرا كسى كه براى تو به ديگرى خي_ان__ت مى كن__د ب__ه ت__و ه__م خيان__ت م_ى كن____د» .

ام__ام هفت__م حض_رت ك__اظم عليه السلام ف__رم__وده ان__د:

«اِنَّ اللّه َ يُبْغَ___ضُ الْعَبْ_____دَ النَّ_____وّامَ اَلْف___ارغَ(2)

خداوند شخص پرخ_واب و تنبل را دشمن مى دارد.»

و در حديثى از امام هفتم عليه السلام وارد شده كه فرمودند:

«من فردى را كه در كارهاى دنيايش تنبل است دشمن مى دارم، زيرا كسى كه در كار

1- اب__ن شعب___ة ح__رانى، تح__ف العق____ول، ص 329 .

2- على اكب__ر ب__اب__ازاده، آئي____ن دوست____ى، ص 192.

منحرفين از دين (169)

دني__ايش تنب__ل است در ك_ارهاى م_رب_وط ب_ه آخ_رت_ش ني_ز تنب_ل ت_ر خواه__د ب__ود.»

بنابراين رفاقت با شخص تنبل و تن پرور اثرات سوئى دارد، روح كار و تلاش را در رفيق از بين مى برد.

پي___امب___ر اك__رم صلى الله عليه و آله به عل__ى عليه السلام توصي__ه كردن__د ك____ه:

«يا عَلِىٌّ: مَنْ لَمْ تَنْتَفِعْ بِدينِهِ وَ لا دُنْياهُ فَلا خَيْرَ لَكَ فى مُجالَسَتِهِ (1)

اى على كسى كه از دين و دنيايش سودى به تو نمى رسد، همنشينى و مجالست با او ارزش__ى ن___دارد.»

1- شيخ حر عاملى، وسايل الشيعه، ج 8، ص 431 .

(170) رفاقت و دوستى

بدسابقه ه__ا و مشكوكان

ه_ر ك_ه ب_ا ب_دان نشين_د اگ_ر ني_ز طبيع_ت ايش_ان در او اث_ر نكن_د، ب_ه ط__ريقت ايش_ان متّه_م گ_ردد و اگ_ر حتّ_ى شخص_ى به خ_راب_اتى رود ب_راى نم_از ك_ردن، متّه_م گ_ردد ب_ه ش_راب خ_وردن، ب_دون ش_ك ع_امل س_ازنده شخصيت انسان

امور مختلفى است كه از اهمّ آن ها همنشين و دوست خوب است چرا كه انسان خواه ناخواه تأثيرپذير است، انسان بخش مهمى از افك_ار و صف_ات اخ_لاقى خود را از طريق دوستانش مى گيرد، حفظ آب__رو و حيثيت بر حفظ جان و تن مق_دم است و نشان مى دهد كه انسان ه__اى شريف چگونه و تا چه ان__دازه از اتّهام و تهم__ت مردم وحشت دارند، اس__لام توصي__ه دارد از جايگ__اه و محافل__ى كه مته__م مى ش__وى پرهي__ز ك___ن: «اِتقوا مِنْ مَواضِعِ التُّهَمُ» .

بدسابقه ها و مشكوكان (171)

حضرت على عليه السلام فرموده:

«مَ_نَ كانَ يُؤْمِنُ بِاللّه ِ وَالْيَوْمِ الاخِرِ فَلا يَقُومُ مَكانَ ريبَةٍ (1)

ه_ر ك__ه ايم__ان به خ__دا و روز قيام__ت دارد در مك__ان تهم__ت و ش__ك نايست__د».

امام ص_ادق عليه السلام ف_رموده ك_ه پ_درم ب_ه م_ن ف_رم_ود:

«يا بُنَ__ىَّ، مَنْ يَصْحَ__بْ صاحِبَ السُّ__وءِ لا يُسْلَم _(2)

پس__رم! هر كس با ب__دان بنشين__د س__الم نمى م_اند».

1- م_رح___وم كلين__ى (ره)، اص_ول ك_اف__ى، ج 4، ص 87 .

2- شي____خ عب_____اس قم_____ى، سفين____ة البح____ار، ج 2.

(172) رفاقت و دوستى

اشخاص را از روى دوستانشان بشناسيد

«اَلْمَ_____رْءُ عَل____ى دي_______نِ خَليلِ____هِ وَ قَ___رينِ_____ه (1)

روش آدمى برطبق مذهب دوست و رفيقش خواهد بود.»

همنشينى و رفاقت با دروغگو زيان آور است و خطرناك؛ و بزرگان؛ و رهبران دين اسلام سفارش دارند كه از رفاقت با اين گروه برحذر باشيد:

امي__رالم___ؤمني___ن عل__ى عليه السلام م__ى ف_رم____اي_________د:

«اِجْتَنِبْ مُصاحَبَةَ الْكَذّابَ، فَاِنْ اضْطُرِرْتَ اِلَيْهِ فَلا تُصَدِّقْهُ (2)

1- است__اد ناص__ر مك__ارم شي_رازى و جمع__ى از فض__لا، تفسير نمونه، ج 15، ص 73 .

2- عب__دال__واح__د آم__دى، غ___ررالحك___م، ج 1، ص 122.

اشخاص را از روى دوستانشان بشناسيد (173)

از همنشين__ى با دروغگو بپرهيز، اگر به همنشينى با او مجبور شدى سخن او را باور نكن».

حض__رت على عليه السلام به دفع__ات مى فرم___ود:

«يَنْبَغ_ى لِلْمُسْلِ__مِ

اَنْ يَجْتَنِ__بَ مُواخ__اهُ ثَلاثَ__ةٍ اَلْماجِ__نِ وَ الاَْحْمَ__قِ وَالْكَ__ذّابِ (1)

براى مسلمان سزاوار است كه از رفاقت سه كَس دورى كند: هرزه، احمق و دروغگ_و».

1- مرحوم كلينى(ره)، اصول كافى، ج 4 ،ص 85 .

(174) رفاقت و دوستى

«كتابنامه»

بيستونى، محمد، تفسير جوان (5 جلدى)، اوّل، ق__م، انتش__ارات بي__ان ج__وان .

بيستونى، محمد، فهرستواره موضوعى تفسيرجوان، اوّل، قم، انتشارات بيان جوان .

بيستونى، محمد، تفسير بيان (30 جلدى)، اوّل، ته__ران، انتش__ارات ف__راه__انى .

بيستونى، محمد، فهرستواره موضوعى تفسير بي_ان، اوّل،تهران، انتشارات فراهانى .

الحيدرى، محمد، روش دوست يابى، دوم، بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى.

رس__اله حق__وق، ام__ام زين الع__اب_دين عليه السلام .

ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شيخ صدوق .

مك__ارم الاخ__لاق، اب__ى نصر حس_ن طوسى .

احي_____اء العل____________وم، غ_______زال__ى .

خُل___ق المسل____م، محمّ____د غ_____زّال___ى .

(175)

آئي___ن دوست ياب__ى، دي___ل ك___ارنگ_____ى .

خ__رمى مشگ__انى، ابراهيم، رفي__ق شن__اسى، ششم، انتش__ارات مرسل .

ب_اب_ازاده، اكبر، آئين دوستى در اس_لام .

مجلس_ى، محم_د باقر، بح____ار الانوار .

محمدى اشتهاردى، داست__ان دوست_ان .

محمدى اشتهاردى، داستان هاى مثنوى .

شهي___د مطه______رى، ده گفت_________ار .

حسين___ى، سي___د نعم___ت اللّه م_____ردان عل___م در مي___دان عم____ل .

محمدى رى شه__رى، مي__زان الحكم__ه .

ت__رجمه فيض الاس__لام، نه__ج البلاغه .

ع_املى، شيخ ح__ر، وس__ايل الشيع___ه .

قابلى، على، آيين دوست يابى از ديدگاه معصومين عليه السلام ، انتشارات نصايح .

(176)

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109